تشویش

تشویش، بنیاد احوالات انسان است

تشویش

تشویش، بنیاد احوالات انسان است

تشویش

چرا رژیم مصر این‌قدر سریع فروپاشید؟

جمعه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۰، ۰۲:۴۸ ق.ظ

برای تحلیل واقعه ای چون فروپاشی رژیم مبارک، تحلیل‌های متفاوتی می‌توان در سطوح مختلف ارائه کرد. این تحلیل‌ها غلط نیستند اما در بدست دادن درک درست از انقلاب مصر هرکدام تا حدی از پرده از حقیقت بر‌می‌دارند. سؤالی که در ایام انقلاب مصر ذهنم را مشغول می‌کرد، این بود که آیا واقعاً تغییر یک نظام دیکتاتوری و آهنینی چون رژیم مبارک در ظرف مدت یک ماه میسر است؟ و چگونه اتفاقی به این عظمت در این زمان کوتاه رخ‌داد؟

واقعیت مطلب این است که اگر با نگاهی جز حرکت جوهری ملاصدرا علیه رحمه الله به مسأله بنگریم بعید است بتوانیم تحلیل صحیحی از ماجرا به دست بدهیم.

حرکت امری است که در زمان اتفاق می‌افتد و بلکه حرکت تعین خارجی زمان است. اما شروع حرکت و پایان حرکت‌ امری نیست که در زمان اتفاق بیافتد. به عبارت دقیق‌تر  به ثمر رسیدن حرکت‌ها هیچ‌گاه به طول نمی‌انجامد. وصول به مقصد در زمان اتفاق نمی‌افتد. به عنوان مثال وقتی شما از اصفهان راهی تهران می‌شوید پس از ساعاتی با تابلوی "تهران 10 کیلومتر" مواجه می‌شوید. در این لحظه شما در واقع در تهران نیستید. وقتی "تابلوی تهران 5 کیلومتر "را می‌بینید باز هم به تهران نرسیده‌اید. حتی یک متر مانده به مرز شهر، هنوز در تهران نیستید. شما به ناگاه و در یک آن وارد تهران می‌شوید. درست است که شما در یک لحظه به مقصد می رسید اما این وصول مدیون حرکت چندین ساعته‌ای است که قبل از ان انجام شده‌است. آن حرکت‌ها اگرچه هیچکدام به تنهایی ثمره ندارند اما با کنار هم قرار گرفتن به یک‌باره به یک نتیجه بزرگ منجر می‌شوند.

در ما نحن فیه نیز ماجرا از همین قرار است. تلاش مردم مصر از حدود 30 سال پیش آغاز شده بود اما هر کدام یک جزء کوچک بودند که به چشم نمی‌آمدند. انسانی که اکنون زده است می‌پندارد این اجزاء منشاء اثر نیستند اما انسان وجود بین، محکوم حرکت نیست بلکه غایت حرکت را از همان ابتدا درک می‌کند.

موریانه‌ها پس از مرگ سلیمان نبی شروع به خوردن عصای او کردند و بدن ایشان به یکباره بر زمین افتاد و جنیان ماجرا را متوجه شدند. آیا احتمال نمی‌دهید که فروپاشی آمریکا و غرب نیز آغاز شده باشد و ما انسان‌های شهادت زده هنوز منتظریم تا به مقصد برسیم.

فروپاشی غرب با قیام بت‌شکن قرن خمینی کبیر آغاز شده‌است. حواسمان باشد که  صرفاً نگاه‌کردن به زمان حال واکنون‌زدگی  از این حرکت جا نمانیم چرا که در این صورت توفیق شرکت در جهاد عملی یعنی شکستن بت بزرگ تاریخ- مدرنیته- را از دست خواهیم داد.

 

سفرهای نوروزی

پنجشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۰، ۰۴:۴۵ ق.ظ
این روزها بازار سفر داغ است. صرف‌نظر از مسافرت‌ برخی اقشار مانند دانشجو، سرباز و...که به قصد بازگشت به منزل پا در راه جاده می‌نهند و نیز کسانی که به قصد زیارت اماکن متبرکه ومشاهد مشرفه از مسکن  خود خارج شده‌اند تقریباً مابقی سفرها برای تفریح انجام می‌شود.

برای دیدن مطلب به صروت کامل، بر روی ادامه مطلب کلیل بفرمایید.

معرفی یک کتاب

پنجشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۰، ۱۲:۲۳ ق.ظ

... سیاره بعد جایگاه میخواره بود.

این دیدار بسیار کوتاه بود، ولی شازده کوچولو را در غم عمیقی فرو برد.

میخواره را دید که ساکت در برابر مجموعه‌ای از بطری‌های خالی و مجموعه‌ای از بطری‌های پر نشسته بود. به او     گفت:

-  چه می‌کنی؟

  میخواره با حالتی ماتم‌زده گفت:

-  می می‌خورم.

  شازده کوچولو پرسید:

- چرا می می‌خوری؟

  میخواره جواب داد:

- تا فراموش کنم.

 شازده کوچولو که حالا دیگر دلش به حال او می‌سوخت پرسید:

- چی را فراموش کنی؟

 میخواره سرش را زیر انداخت و اقرار کرد:

- فراموش کنم که شرمنده‌ام.

 شازده کوچولو که دلش می‌خواست به اوکمک کند پرسید:

- شرمنده از چی؟

- شرمنده از اینکه می می‌خورم!

می‌خواره این را گفت و یک‌سره به حال سکوت فرو رفت

آنچه خواندید بخشی از کتاب شازده کوچولو اثر آنتوان دو سنت اگزوپری بود. کتابی که پس از انجیل پرفروش‌ترین کتاب قرن بیستم بوده‌است. این اثر، در حد توان خود سیمایی عبرت‌آموز از انسان مدرن و مشکلاتی که با آن دست به گریبان است به دست می‌دهد. بنابراین طبیعی است مردمان دوران مدرنیته به خواندن ان اقبال نشان بدهند، چرا که با خواندن این کتاب در حقیقت انگار خود را می‌خوانند.

شازده کوچولو کتابی کوچک است و شاید خواندنش یک ساعت هم زمان نبرد. اما این کوچکی مانع از عمیق بودنش نیست.

یکی از حکیمانه‌ترین جملات کتاب این است: فقط با چشم دل می‌توان خوب دید. اصل چیزها از چشم سر پنهان است.

تعطیلات نوروز

دوشنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۰، ۱۱:۵۸ ب.ظ

بشر برای زندگی در کره خاکی نیاز به قواعد اعتباریی دارد و زندگی اجتماعی تنها در گرو این اعتباریات هماهنگ می‌شود و از فروپاشی حفظ می‌شود. اما این قواعد اعتباری تنها هنگامی به غرض اصلی خود که سعادت بشر است مؤدی می‌شوند که ریشه در حقایق داشته باشند.


سونامی ژاپن چه چیزهایی را ویران کرد؟

يكشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ۰۹:۴۵ ب.ظ

سونامی ژاپن خانه‌های بسیاری را ویران کرد. مردم زیادی را آواره کرد. نیروگاه‌های اتمی برق را مختل کرد. شاخص بورس ژاپن را با افت مواجه کرد و دولت این کشور برای نجات اقتصاد ژاپن مجبور به تزریق چند صد میلیارد دلار به سیسیتم پولی کشور شد. مردم از کمبود مواد غذایی و سوختی رنج می برند. سایه ترس از انفجار رآکتورهای اتمی خواب مردم ژاپن را آشفته کرده است .

اما اینها تنها ظواهر ماجراست. از ماجرای زلزله و سونامی ژاپن، عبرت‌های زیادی می‌توان گرفت. خصوصاً برای مردمان غربزده که سودای مدرن شدن دارند، لااقل دو درس مهم هست که کمتر به آن توجه شده‌است.

اول:

سال‌ها بود یکی از الگوهای توسعه مد نظر ما ژاپن بود. تکیه و اصرار بر ژاپن سه علت داشت:

اولاً ژاپن در غرب جغرافیایی واقع نشده‌بود، پس اگر او توانسته مدرن شود ما نیز خواهیم توانست.

ثانیاً این کشور در عین حفظ سنت خود توانسته پا در راه و تاریخ مدرنیته نهد و درعین حال تا حدی از گزند مفاسد اخلاقی دیگر کشورهایی غربی در امان بماند.

 از این روبا افراد عامی بسیاری مواجه شده‌بودیم که سخن از ژاپن اسلامی می‌گفتند.

اما سونامی اخیر و دست و پا زدن‌های مذبوحانه ژاپنی‌های در برابر تبعات آن، کاخ آرزوهای بسیاری از انسان‌های غرب‌زده را نیز ویران‌کرد و با خود برد. این کاخ‌های بر آب‌رفته چیزی نبودند که بتوان آن‌ها را در صفحه تلوزیون نمایش داد لذا برای دیدن آن‌ها باید چشم وجود بین و قلب سلیم داشت.

 دکارت می‌گوید غیر از انسان همه موجودات بی‌جان‌اند. غرب به تبع آن‌ ژاپن، با مرده فرض کردن طبیعت و بدون توجه به قواعد رازگونه آن شروع به آبادی شهرهاشان کردند. اکنون مشخص شده مثل اینکه این طبیعت جان دارد! و اکنون همان طبیعتی که می‌پنداشتند!مرده‌است این‌چنین ژاپن را در هم می‌کوبد. این سزای مردمی است که علیت را انکار و وقوع حوادث را تنها همزمانی پدیده‌ها می‌دانند!

دوم:

بزرگترین مصیبت کنونی مردم ژاپن در واقع ترس از انفجار راکتورهاست. هایدگر می‌گوید زندگی در کنار رآکتور اتمی سکنی را از بشر گرفته است. اکنون تعیّن این بی‌سکنایی و بی‌قراری را در مردم ژاپن به خوبی می‌توان دید. .دردآورتر اینکه در این سوی آسیا مردمانی با دیدن این فاجعه باز هم عبرت نمی‌گیرند و به شدت بر پا نهادن در جاده بن‌بست مدرنیته اصرار دارند. آنها اکنون یک رآکتور آب سبک در بوشهر ساخته‌اند و قصد دارند در سال‌های آتی تعداد بیشتری برای تولید برق هسته‌ای بسازند. تا بتوانند با استفاده از آن برق، مردم‌شان در خانه‌ها به تماشای فیلم‌های آمریکایی و کارتن‌های ژاپنی بنشینند!

البته به نظر می رسد به چند دلیل ما از ژاپنی‌ها أسوء حالاً هستیم:

 اولاً آنها تجربه اینچنین حوادثی را نداشتند تا عبرت بگیرند و ما با داشتن این نمونه‌ها در منظر و مرئای خود باز هم عبرت نمی‌گیریم.

ثانیاًً آن‌ها نیروگاه هسته‌‌ای را برای ارضای هوای نفس و تولید برق برای تفنن و تفریح مردم نمی‌سازند بلکه آنها شأن خود را در این عالم ابزارسازی می‌دانند ولی ما برای جوابگویی به هوس‌های بی‌پایان مردمِ مسخ شده رآکتور می‌سازیم.

ثالثاً رآکتور ژاپنی‌ها ساخته دست آمریکایی‌ها بود و به این روز افتاد، رآکتورِ ما را که روس‌ها ساخته‌اند معلوم نیست در صورت بروز حوادثی اینچنین به چه روزی خواهد‌افتاد؟ (به برتری تکنولوژیک امریکا بر روسیه توجه داشته باشید!)

صدر تاریخ ما ذیل تاریخ غرب است. غرب به بن بست رسیده و ما چونان انسان‌های مسخ شده با سرعت در جاده‌ای روندگان متقدم آن پیراهن خود را آتش زده و به ما هشدار می‌دهند حرکت می‌کنیم. عجیب‌تر اینکه پیراهن آتش زده نیز ما را متوجه خطر نمی‌کند. به نظر شما با این مردم نابینا چه باید کرد؟

راستی اگر توانستید مقاله "راز سرزمین آفتاب" در کتاب "فردایی دیگر" نوشته حکیم معاصر سید مرتضی آوینی را بخوانید. در مورد فرآیند توسعه ژاپن است.

آیا ناتو به لیبی حمله خواهد‌کرد؟

شنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۸۹، ۱۰:۴۴ ب.ظ


کانت در مقاله "منور الفکری چیست" می‌نویسد: «ما (اروپا) به یک نوع عقل دست یافته‌ایم و مردمان سایر ملت‌ها از آن بی‌بهره‌اند و بلکه محجور(کودک به سن بلوغ نرسیده) هستند. ما موظیم که دست آنها را بگیریم و آنها را به بلوغ عقلی برسانیم». این جمله کانت، استدلال فلسفی خوبی برای استعمار سایر ملت‌هاست. و البته کانت، به قصد تئوریزه کردن استعمار آن را بیان نکرده بلکه اعتقاد خود را عنوان کرده است.