تعطیلات نوروز
بشر برای زندگی در کره خاکی نیاز به قواعد اعتباریی دارد و زندگی اجتماعی تنها در گرو این اعتباریات هماهنگ میشود و از فروپاشی حفظ میشود. اما این قواعد اعتباری تنها هنگامی به غرض اصلی خود که سعادت بشر است مؤدی میشوند که ریشه در حقایق داشته باشند.
مدرنیته با طرح نیستانگاری ادعا کرد که "دست ما از رسیدن به حقیقت کوتاه است و چون نمیتوانیم اعتباریات را بر یک امر غیر قابل ادراک بنا نهیم پس ناچاریم با خرد جمعی و بنا بر میل اکثریت قوانینی را وضع کنیم."
غافل از اینکه بشر علاوه بر نیاز به اعتباریات نیاز مهمتری نیز دارد: اتصال به قدس. بشر عین ربط به حق است و شاید این ارتباط گاه کمرنگ شود، اما محال است که قطع شود.
مدرنیته برای آنکه نیاز به امرِ مقدسِ بشر را اقناع کند، ادعا کرد که اعلامیه حقوق بشر، خود یک کتاب مقدس است و قوانین آداب دینی هستند. ارزش انسانها در دنیای کنونی در میزان پایبندی به چراغ قرمز است. کار به جایی رسیده که حتی به اصطلاح دینداران! نیز معیار ایمان را، عمل به قانون میدانند. انگار که صرف احترام به قانون خود به تنهایی ما را به خدا نزدیک میکند به قول برخی علمای علم اصول در آن مصلحت سلوک نهفته است! در عصر مدرنیسم همه اعتباریات اعم از قوانین و عرف جامعه اموری مقدساند و هرگونه تعرض به آنها توهین به خدا معرفی میشود. اعتباریات دین مردمان جدید است ودر این میان طبق معمول حال انسان غربزده بدتر از انسان غربی است به کمدی زیر توجه کنید:
مراسم سیاسی – عبادی تعطیلات نوروز هر ساله در کشور ما با شکوه هر چه تمامتر برگزار میشود. مردم یک ماه قبل از نوروز، به خیابانها میریزند تا به اصطلاح نیازهای خود، را بخرند. این مردم به خرید کردن نیاز دارند و نه به شیئی که میخرند!
در مرحله اول همچون ملخهای گرسنه و مهاجر به بانکها هجوم میبرند. شدت این حمله به قدری است که در بانکها پول نقد و تراول کم میآید. عابر بانکها با صفهای طولانی مواجه میشوند و در بسیاری اوقات به دلیل حجم زیاد مبادلات، شبکه شتاب از کار میافتد. رفتن به بانک تکبیرهالاحرام نمازِ تعطیلات نوروز است. سپس شروع به قرائت میکنند. این کار را در پاساژها، بازارها و مراکز خرید انجام میدهند. برای آنکه به آیه فاستبقوا الخیرات نیز عمل کرده باشند، در امر خرید چنان بر هم سبقت میگیرند که بیم له شدن خردسالان و پیران در زیر دست و پاها میرود. به طلافروشی که میروی، انگار مردم در حال خرید شیر پاکتی هستند:" آقا دو تا طرح امامی به من بدید."، "آقا من پنج تا گرمی میخوام." نمیدانم شاید از باب خذوا زینتکم عند کل مسجد این گونه به خرید طلا و جواهرات اهتمام دارند. مردم برای اینکه در مانور تجملی که آن مدرنیست مسلمان، به آنها آموخته است به خرید لی ترک و کفش چینی علاقه زیادی نشان میدهند. عید بدون آجیل ممکن است باطل شود لذا از باب احتیاط مقدار معتنابهی آجیل میخرند. میوه نیز در حکم سوره نماز است و مبتنی بر اجماع فقهای شیعه باید سوره، در نماز تمام باشد وگرنه نماز باطل است . پس پرتقال کیلوی هزار و هشتصد تومانی و سیب هزار تومانی را که دولت از سه ماه قبل ذخیره سازی کرده میخرند و به منزل میبرند. پس از آن درشب سه شنبه آخر سال برای حفظ سنت حسنه آتش بازی، ترقههای زیادی از جنس اکلیل-سرنج و یا کبریتی که منفجر میکنند و البته در کنار پریدن از آتش قدری با کمرهای خود نیز ورزشهای موزون انجام میدهند و شعر مو بچه شطم مو مار هفتخطم را با هم یکصدا فریاد میزنند. و سعی میکنند تا حد امکان به جایی بروند که دور از چشم برادران ناجا باشند. این آتش بازی واجب نیست ولی مستحب است و در حکم قنوت نماز به شمار میرود.
مردم در این یک ماه خانههای خود را تمیز میکنند چرا که النظافه من الایمان و الکثافه من الشیطان. البته هنوز نتوانستهام بفهمم چرا پس از خانه تکانی از خانههای خود میکَنند و ایام عید را در شهرهای غریب و در زیر چادر بسر میبرند. شاید علت آن همان چیزی باشد که آن فیلسوف آلمانی گفته بود: بشرِ امروز، سکنی ندارد. شاید هم نه، از بابِ استحباب خواندنِ نماز در زیر آسمان باشد مانند نماز عیدفطر. در این ایام پانصد هزار پلیس در کنار جادهها و بر سر پیچها می ایستند تا مردم در این عبادت دسته جمعی صحیحی و سالم طی مسیر میکنند. بالاخره هر چه باشد یک نماز جماعت ده نفری هم یک مکبر میخواهد، چه برسد به این عبادت که در آن 120 میلیون مسافر به صورت جمعی به سفر میروند!
آن دسته از مردم که فقیر هستند و توان شرکت در این مراسم عبادی- سیاسی را ندارند نیز میتوانند در خانه بنشینند و از طریق تلوزیون و با دیدن روزانه پنج فیلم سینمایی که اکثراً ساخته شده توسط برادران هالیوودی هستند در این عبادت جمعی شرکت کنند. بالاخره اگر نشود وضو گرفت، باید تیمم کرد، و اگر سفر میسر نیست تماشای تلوزیون که مقدور است. اصلاً دین هم همین را میگوید: نماز جمعه حج مستمندان است.
در روز سیزدهم نوروز نیز همه به طبیعت میروند و دختران و پسران جوان با بازیهای جمعی همچون وسطی و والیبال از طبیعتِ بدن یکدیگر شناخت بیشتری پیدا میکنند و با طبیعت، انس میگیرند هر چه باشد من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها! چه بهتر که این انس در طبیعت اتفاق افتد. در نواحی شمالی کشور برای اینکه کاملاً دیگران با طبیعت آشنا شوند برخی زنان حجاب از سر برمیگیرند هر چه باشد موی سر هم مصداق طبیعت است!
طبیعی است که در سیزدهبدر به طبیعت و جنگلها و رودها لطمات جبران ناپذیری نیز وارد شود، و آلوده شوند اما این مسأله چندان اهمیتی ندارد.
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته، الله اکبر ، الله اکبر، الله اکبر، نماز تمام شد!
مشکل بشر غربزده این است که به اعتباریات رنگ و بوی قدسی میدهد. سفرهایی که برای ارضای نفس اماره انجام میشوند را به نام قل سیروا فیالارض تئوریزه میکند و گنجشک را رنگ کرده به جای قناری میفروشد و در این رنگرزی چنان ماهر است که امر بر خود او هم مشتبه میشود! در چنین فضایی هرکس در این اعتباریات شک و شبهه وارد کند یقیناً نطفهاش حلال نیست.
آیا با خود فکر نکردهایم شاید این بار واقعاً پادشاه لخت باشد و نویسنده همان کودکی است که لختی را فریاد زده؟
در هر صورت، از اینکه در زمانهای این چنین زندگی میکنم خوشحال نیستم!
- ۹۰/۰۱/۰۱
ایول ایوله ایول داش صادق یله ایول!
خیلی توپ بود.
هرچی از مطلب اول حرصم گرفت با این حال کردم.