تشویش

تشویش، بنیاد احوالات انسان است

تشویش

تشویش، بنیاد احوالات انسان است

تشویش

غرب اگر فرو بریزد، بر سر ما فرو خواهد ریخت

سه شنبه, ۵ دی ۱۳۹۱، ۰۶:۳۳ ب.ظ

بحران اقتصادی کشورهای‌ توسعه یافته، از چند سال پیش شکل جدی به خود گرفت.

و رسانه‌های داخلی نیز با آب و تاب فراوان اخبار آن را منعکس کردند.

و چه بسا به دلیل سلطه این کشورها در قرون گذشته بر سایر اقوام، از شنیدن اخبار این بحران نیز خشنود هم بودیم.

در دنیای ما حوادث و پدیدارها تنها با نگاه سیاست‌بین و سیاست زده، فهم و تفسیر می‌شود.

اما فهم باطن امور و درک آنها، با نگاه سیاست ‌زده ممکن نیست.

و تنها با آزادی از این نگاه‌ می‌توان باطن امور را درک کرد.

ما به دلیل غلبه همین نگاه ظاهربین و سیاست‌زده، می‌پنداریم که افول تجدد بسیار سهل و ساده خواهد بود.

و مدام منتظر فروپاشی کشورهای متجدد هستیم.

البته تردیدی نیست، که اکنون و از قریب صد سال پیشتر به این سو تجدد در بحران است.

اما نباید فراموش کنیم که دنیای متجدد بسی دیرپاتر از آن است که با چنین بحران‌هایی از پا در آید.

 و تاریخ حیات چهارصد ساله تجدد، نیز بر این امر گواهی می‌دهد.

تجدد در طول حیات گذشته خود با بحران‌هایی به مراتب بزرگتر از بحران اقتصادی کنونی مواجه بوده است.

و همه توانسته از همه آنها عبور و همه را پشت سر بگذارد.

اصلاً  چه بسا بتوان، "بحران" را لازمه ذات تجدد دانست.

تا جایی که تجدد حتی در زمان نشاطش نیز در بحران بود.

در ابتدای قرن نوزدهم، مارکس اولین نشانه‌های جدی بحران در دنیای متجدد را دید.

و وقوع این بحران را نوید داد.

در قرن بیستم به تدریج بحران های دیگری نیز دامن دنیای متجدد را گرفت.

بحران‌هایی مانند بحران خانواده و بحران محیط زیست.

و در نهایت در طلیعه قرن بیستم، تمام دنیا با بسط تجدد و در دو جنگ جهانی میان کشورهای متجدد، به خاک و خون کشیده شد.

و حتی اقوامی نیز که در تاریخ تجدد حاضر نبودند، به واسطه این جنگ‌های خانمان سوز آسیب دیدند.

چنان که در جنگ جهانی دوم، کشور ما نیز توسط ارتش های اروپایی اشغال شد.

و بسیاری از مردم ایران به دلیل قحطی و گرسنگی ناشی از حضور نیروهای بیگانه و اختلال در اداره کشور، جان خود را از دست دادند.

اما با این حال هنوز تمدن جدید در مهد خود بر سر پای خویش ایستاده است.

تجدد اگرچه در سراشیبی انحطاط است، اما اولاً فروپاشی آن چه بسا تا سال‌های طولانی نیز رخ ندهد.

و ثانیاً در دنیای کنونی، حتی فروپاشی و تلاشی کشورهای توسعه یافته، تمام دنیا را نیز در معرض فروپاشی خواهد نهاد.

در حقیقت، بحران غرب، بحران ما نیز هست و «غرب اگر فرو بریزد، بر سر ما فرو خواهد ریخت».1

ما نباید از توجه به این معنا غفلت کنیم که اکنون ما در دهکده جهانی هستیم.

و مرزهای سیاسی، دیگر امور حقیقی نیستند.

در دهکده جهانی امروز هر اتفاقی که در گوشه‌ای از این دهکده رخ می‌دهد، تمامی دهکده تحت تأثیر حادثه قرار می‌دهد.

هر چند سهم کشورهای در حسرت توسعه از همین آسیب‌ها نیز از کشورهای توسعه یافته بیشتر است.

و در این میان، اقوام متجددمآب، از هر حادثه‌ای که رخ دهد، بیشتر متأثر می‌‌شوند.

زیرا دست کم این است که کشورهای توسعه یافته به دلیل برخورداری از عقل تجدد، در هنگامه بحران‌‌ها، توان مواجهه با کاهش آسیب بحران‌ها را دارند.

اما اقوام در حسرت توسعه، چون کمتر از عقل تجدد بهره دارند، توان رویارویی با بحران‌ها را ندارند.

و حتی اخلال در یک قلم کالای مصرفی مانند «مرغ» تمام نظام اقتصاد و معیشت و زندگی روزمره مردم این کشورها را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد.

در دهکده جهانی امروز، اگر اقتصاد اروپا راکد شود، صادرات منابع معدنی آفریقا به کشورهای اروپایی کمتر می‌شود.

و طبیعتاً آفریقا‌ نیز به دلیل افت درآمدهایش، کمتر از چین کالا وارد می‌کند.

و با کاهش صادرات چین، میزان نیاز او به نفت خام نیز کمتر می‌‌شود.

و با کاهش واردات نفت چین، اقتصاد کشورهای تولید کننده نفت- که ما نیز یکی از آنان هستیم- تحت الشعاع قرار می‌گیرد و آسیب جدی می‌بیند.

از سوی دیگر نباید فراموش کنیم که بحران مالی کشورهای توسعه یافته، تا حد زیادی ناشی از ساختار سرمایه‌داری و سرمایه سالاری حاکم بر آنهاست.

و اکنون صورت غالب نظام اقتصادی کشورهای دنیا، سرمایه‌داری است.

و هر امری که امروز عارض دنیای متجدد شده، در آینده در کمین سایر کشورهای دنیا، نیز خواهدبود.

زیرا صدرتاریخ ما، ذیل تاریخ دنیای متجدد بوده و هست.

و هر بحرانی که امروز در خانه اروپاست، فردا نیز مهمان ما می‌شود.

پس بهتر است فریب اخبارهای تخدیر کننده رسانه‌های داخلی را نخوریم.

و تظاهرات مردم یونان و انگلیس و سایر کشورهای پیشرفته را به فال نیک نگیریم.

و از بحران اقتصادی کشورهای توسعه یافته خشنود نباشیم.

و آرزوی فروپاشی ایالات متحده را در سر نپروریم.

بلکه در مقابل اندکی به آینده خود و راهی که در پیش گرفته‌ایم، بیاندیشیم.

شاید به مدد تفکر، بتوانیم راه جدیدی بیابیم.

و گرنه اکنون اروپا، فردای ما خواهد بود.

  • ۹۱/۱۰/۰۵
  • صادق دهقانی

بحران اقتصادی غرب

نظرات  (۱)

من شک دارم که آنچه بحران اقتصادی غرب نامیده می شود واقعا یک بحران در حد فروپاشی اقتصادی باشد. بلکه شاید آنچه در آنجا بحران شده است برای ما یک اتفاق ساده روزمره باشد. شاید...
پاسخ:
دهقانی:

تا حدی با شما موافقم

واقعیت این است که تجربه تاریخ نشان داده که غرب دیر پا تر از آن است که با این بحران‌ها از پا در بیاید

غرب دو جنگ جهانی را از سر گذراند و نابود نشد

البته بقا نخواهد داشت اما زود هم از پا در نمی‌آید

در هر صورت در فضایی که این گونه تبلیغ می‌شود که غرب در حال فروپاشی است، بهتر است به جای سوت و کف حساب کار خود را کنیم