تشویش

تشویش، بنیاد احوالات انسان است

تشویش

تشویش، بنیاد احوالات انسان است

تشویش

سونامی ژاپن چه چیزهایی را ویران کرد؟

يكشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ۰۹:۴۵ ب.ظ

سونامی ژاپن خانه‌های بسیاری را ویران کرد. مردم زیادی را آواره کرد. نیروگاه‌های اتمی برق را مختل کرد. شاخص بورس ژاپن را با افت مواجه کرد و دولت این کشور برای نجات اقتصاد ژاپن مجبور به تزریق چند صد میلیارد دلار به سیسیتم پولی کشور شد. مردم از کمبود مواد غذایی و سوختی رنج می برند. سایه ترس از انفجار رآکتورهای اتمی خواب مردم ژاپن را آشفته کرده است .

اما اینها تنها ظواهر ماجراست. از ماجرای زلزله و سونامی ژاپن، عبرت‌های زیادی می‌توان گرفت. خصوصاً برای مردمان غربزده که سودای مدرن شدن دارند، لااقل دو درس مهم هست که کمتر به آن توجه شده‌است.

اول:

سال‌ها بود یکی از الگوهای توسعه مد نظر ما ژاپن بود. تکیه و اصرار بر ژاپن سه علت داشت:

اولاً ژاپن در غرب جغرافیایی واقع نشده‌بود، پس اگر او توانسته مدرن شود ما نیز خواهیم توانست.

ثانیاً این کشور در عین حفظ سنت خود توانسته پا در راه و تاریخ مدرنیته نهد و درعین حال تا حدی از گزند مفاسد اخلاقی دیگر کشورهایی غربی در امان بماند.

 از این روبا افراد عامی بسیاری مواجه شده‌بودیم که سخن از ژاپن اسلامی می‌گفتند.

اما سونامی اخیر و دست و پا زدن‌های مذبوحانه ژاپنی‌های در برابر تبعات آن، کاخ آرزوهای بسیاری از انسان‌های غرب‌زده را نیز ویران‌کرد و با خود برد. این کاخ‌های بر آب‌رفته چیزی نبودند که بتوان آن‌ها را در صفحه تلوزیون نمایش داد لذا برای دیدن آن‌ها باید چشم وجود بین و قلب سلیم داشت.

 دکارت می‌گوید غیر از انسان همه موجودات بی‌جان‌اند. غرب به تبع آن‌ ژاپن، با مرده فرض کردن طبیعت و بدون توجه به قواعد رازگونه آن شروع به آبادی شهرهاشان کردند. اکنون مشخص شده مثل اینکه این طبیعت جان دارد! و اکنون همان طبیعتی که می‌پنداشتند!مرده‌است این‌چنین ژاپن را در هم می‌کوبد. این سزای مردمی است که علیت را انکار و وقوع حوادث را تنها همزمانی پدیده‌ها می‌دانند!

دوم:

بزرگترین مصیبت کنونی مردم ژاپن در واقع ترس از انفجار راکتورهاست. هایدگر می‌گوید زندگی در کنار رآکتور اتمی سکنی را از بشر گرفته است. اکنون تعیّن این بی‌سکنایی و بی‌قراری را در مردم ژاپن به خوبی می‌توان دید. .دردآورتر اینکه در این سوی آسیا مردمانی با دیدن این فاجعه باز هم عبرت نمی‌گیرند و به شدت بر پا نهادن در جاده بن‌بست مدرنیته اصرار دارند. آنها اکنون یک رآکتور آب سبک در بوشهر ساخته‌اند و قصد دارند در سال‌های آتی تعداد بیشتری برای تولید برق هسته‌ای بسازند. تا بتوانند با استفاده از آن برق، مردم‌شان در خانه‌ها به تماشای فیلم‌های آمریکایی و کارتن‌های ژاپنی بنشینند!

البته به نظر می رسد به چند دلیل ما از ژاپنی‌ها أسوء حالاً هستیم:

 اولاً آنها تجربه اینچنین حوادثی را نداشتند تا عبرت بگیرند و ما با داشتن این نمونه‌ها در منظر و مرئای خود باز هم عبرت نمی‌گیریم.

ثانیاًً آن‌ها نیروگاه هسته‌‌ای را برای ارضای هوای نفس و تولید برق برای تفنن و تفریح مردم نمی‌سازند بلکه آنها شأن خود را در این عالم ابزارسازی می‌دانند ولی ما برای جوابگویی به هوس‌های بی‌پایان مردمِ مسخ شده رآکتور می‌سازیم.

ثالثاً رآکتور ژاپنی‌ها ساخته دست آمریکایی‌ها بود و به این روز افتاد، رآکتورِ ما را که روس‌ها ساخته‌اند معلوم نیست در صورت بروز حوادثی اینچنین به چه روزی خواهد‌افتاد؟ (به برتری تکنولوژیک امریکا بر روسیه توجه داشته باشید!)

صدر تاریخ ما ذیل تاریخ غرب است. غرب به بن بست رسیده و ما چونان انسان‌های مسخ شده با سرعت در جاده‌ای روندگان متقدم آن پیراهن خود را آتش زده و به ما هشدار می‌دهند حرکت می‌کنیم. عجیب‌تر اینکه پیراهن آتش زده نیز ما را متوجه خطر نمی‌کند. به نظر شما با این مردم نابینا چه باید کرد؟

راستی اگر توانستید مقاله "راز سرزمین آفتاب" در کتاب "فردایی دیگر" نوشته حکیم معاصر سید مرتضی آوینی را بخوانید. در مورد فرآیند توسعه ژاپن است.

  • ۸۹/۱۲/۲۹
  • صادق دهقانی

نظرات  (۴)

  • حسین عبداللهی
  • با سلام و درود
    1- اینکه باید از نتایج شوم زندگی بی خدای مردم ژاپن و بطور کلی تمدن الحادی غرب درس عبرت بگیریم سخن کاملا متین و عقلایی است لکن نتیجه این عبرت نباید به انکار عملی تکنولوژی در دوران حاضر منتهی شود که اگر این شد باب غار نشینی و انزوا گشوده خواهد شد و این همان چیزی است که غرب با روی گشاده از آن استقبال می کند و نه تنها مبارزه با غرب نیست بلکه فرار از معرکه جنگ است.
    2- تفکر در خلا و به دور از ملاحظات گذار برای تحلیل نظری غرب و اثرات مخرب تکنولوژی امری ممدوح و بلکه واجب است ولی ارائه راهکار و مدیریت کشور برای گذار از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب بدون ملاحظات تاریخی و شرایط موجود و ظرفیتهای بشر امروز نا ممکن و نشدنی است. ما در این زمینه امام خامنه ای را تنها فرد ذی صلاح در روی کره زمین برای عبور کشور از مدرنیته به جامعه مهدوی می دانیم.
    3- لطفا فرق خود را با مهدی نصیری در حوزه غرب شناسی و به خصوص راهکار عملی! برای مقابله با غرب بیان کنید؟
    4- بزرگترین غرب شناس و منتقد غرب پس از فردید شخص دکتر داوری است و ظاهرا شما مبانی غرب شناسی اتان را از ایشان گرفته اید بد نیست به دیدار خصوصی دکتر داوری و استاد میرباقری که در ماهنامه سوره دی 89 به چاپ رسیده نگاهی بیندازید. آقای داوری میگوید که من در دهه 50 و 60 شدیدا معتقد به نفی غرب بودم و منکر توسعه در کشور ولی امروز به این نتیجه رسیده ام که ما چاره ای جز توسعه نداریم و تنها کاری که می توانیم بکنیم مدیریت این توسعه و فتح قله های علمی و سپس عبور از آن است.
    سلام برادر عبداللهی
    اینطور که از صحبتهای شما فهمیدم شما بیشتر "پُست فردید"ی هستید تا معتقد به ولایت فقیه!!
    اصلا فضای تنفس فکری رهبری عبور از مدرنیته نیست، البته این به معنای قبول مدرنیته هم نیست.
    جمهوری اسلامی با شما فقط و فقط و فقط و فقط در نفی غرب مشترک است و چگونگی آن و ادبیات راهبردی آن را از نگاه دیگری میگیرد نه نگاه مرحوم فردید.
    لطفا فردید و داوری را مفسر امام و انقلاب ندانید.خدا حفظتان کند. التماس دعا
    1- کسی منکر اجتناب ناپذیری استفاده از تکنولوژی نیست، ‌بحث بر سر این است که رجوع ما به تکنیک از سر ضرورت نیست بلکه به خاطر هوس است. ما نیروگاه برق هسته‌ای می‌سازیم تا با برق آن مردم نود و جومونگ ببینند. اگر استفاده ما از برق یک استفاده عقلایی بود با همین بیش از 30 هزار مگاوات کنونی تمام نیازهای‌مان برطرف می‌شد.
    2- دلیل شما در اثبات اینکه ما در خلاء فکر کرده‌ایم و تحلیل ما نظری صرف است چیست؟
    3- اینکه می‌فرمایید تنها فرد ذی‌صلاح در عالم برای ارائه راهکار را رهبری می‌دانید را ظاهراً خود رهبری قبول ندارند. چرا که ایشان در ایام عید در مشهد فرمودند بنا به شهادت کارشناسان دلسوز، امروز مهم‌ترین اولویت ما جهاد اقتصادی است. پس تصدیق می‌فرمایید که خود رهبری نیز در مقام مشورت از بقیه کمک می‌گیرند. پس بقیه هم می‌توانند نظر دهند و توان تشخیص راه‌کار دارند وگرنه معنا نداشت رهبری به آن‌ها استناد کنند.البته تصمیم نهایی قطعاً به عهده آقاست.
    3- به گونه‌ای از نصیری صحبت کردید که انگار ایشان ضد انقلاب است. مشکل ایشان چیست؟
    4- بنده تفکرم را از هیچ‌کس نگرفته‌ام، اما ظاهراً شما دلبسته داوری هستید که اکنون که ایشان به گفته خود از حرف‌های سابق خود تا حدی کوتاه آمده‌است، شما هم حرف ایشان را پذیرفته‌اید.
    داوری دو نظر در مورد غرب دارد یکی در کتاب "انقلاب اسلامی و وضع کنونی عالم" و دیگری در آثار متأخرش مانند " ما و راه دشوار تجدد". بنده دلایل هر دو حرف را می‌دانم. و نیز می‌دانم کدام‌یک درست‌تر است. شما به دلایل نگاه کنید مگر هر نظری که تغییر کرد لزوماً متأخر آن از مقدم بهتر است.
    چی کار کنم نشسته بودم مجبور شدم اینم دوباره بخونم:
    صحبتهای عزیزان رو هم خونده بودم _ به نظرم میرسه فرق شما با اون عزیز در تکیه‌ی شما روی گزینش باشه(این کل قضیه نیست ولی ظاهرش اینه) درست فهمیدم؟
    اگرم اشتباهه با توضیح بیان کن
    یا علی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی