تشویش

تشویش، بنیاد احوالات انسان است

تشویش

تشویش، بنیاد احوالات انسان است

تشویش

شغل ما چیست؟

جمعه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۰، ۰۱:۲۸ ب.ظ

مدرنیته در ابتدای راه خود یک ادعای بزرگ مطرح کرد: "پیشینیان تاکنون عالم را تفسیر کرده‌اند و اکنون وقت تغییر عالم است."

پیامد ادعای مدرنیته آن شد که بشر شأن و هویت خود را در عالم، تغییرِ طبیعت، تعریف کرد. از این پس ارزش آدمی به میزان تغییری بود که در عالم ایجاد کرده بود. حتی علمی نیز ارزشمند شد که موجب قدرت یافتن ما در تغییر دادن طبیعت شود و "دانش، قدرت است" یک گزاره یقینی و بلکه آسمانی معرفی شد. ا

گر کسی ساختمان‌های بیشتر و بزرگتری می‌ساخت بیشتر مورد تحسین و توجه قرار می‌گرفت و برج بلندتر داشتن مایه فخر و مباهات شده‌بود. ما نیز شروع به ساختن برج میلاد و پل جوادیه کردیم تا در مسابقه دنیاسازی و تغییر در عالم از دوستان غربی و غربزده‌مان عقب نیفتیم.

تصور کنید در چنین فضایی اگر کسی در پی  تزکیه و تربیت نفسِ خود  و به تبع آن راهنمایی و دستگیری مردمِ مستضعف، که مهمترین بعد استضعاف آن‌ها فقرِ معرفت و ایمان است، باشد جایی خواهد داشت؟

بشرِ امروز آجر بر آجر نهادن، کشت گندم، چرخاندن سانتریفیوژ، پرتاب ماهواره به فضا و... را کار می‌داند اما ترکِ یک رذیله اخلاقی و یا اصلاح یک باور معرفتی خود و دیگران را، کار نمی‌داند. اگر از شما بپرسند که این روزها مشغول چه کاری هستید و بگویید "در حال تمرین برای ترک حسد هستم" به شما می‌خندند.

 انسان قبلاً حیوان ناطق بود و اکنون به ناطق حیوان مبدل شده‌است . در این تغییر حال انسان، طبیعی است که تغییر عالم‌ ماده و به تبع آن تأمین معاش هم، به همّ اول زندگی جمعی و فردی مبدل شود. بت برستی انحایی دارد که یک شکل آن علف پرستی و شکم پرستی است. حتی بیکن هم به قصد تمتع بیشتر از دنیا فرمان تغییر عالم را صادر کرد.

یادم هست آن وقت‌ها که می‌خواستم از دانشگاه بروم- بیرون‌ام کنند!- همه می‌گفتند آخر طلبگی هم شغل است؟

البته اگر منظورشان از شغل، تغییر عالم ماده بوده حق داشتند. اصلاً طلبگی شغل نیست. اگر با عینک مردمان زمانه کنونی به عالم بنگریم، باید بگوییم نه تنها طلبگی بلکه پیامبری و امامت هم شغل نیستند!

 به راستی شغل محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و امیر مؤمنان علیه‌السلام چیست؟ از کجا کسب رزق می‌کرده‌اند؟ خصوصاً امیرالمؤمنین که مدام یا مشغول بریدن سر کفار بوده‌است و یا مشغول عبادت بوده‌اند و از فرط خوف خدا غش می‌کرده‌اند و یا در حال حمل انبان نان برای فقرای کوفه بوده‌اند. تازه در آن بیست و پنج سال خانه نشینی هم اگر زمینی را آباد کرد بلافاصله و با دست‌های خاکی وقف‌نامه آن زمین‌ها را می‌نوشت و چیزی برای خودش نمی‌ماند.

با ترساندن از گرسنگی و کرایه خانه، ما را بنده مدرنیته و دانشگاه و شغل و حتی شهریه حوزه کرده‌اند! این‌بار می‌خواهم از گرسنگی نترسم. می‌خواهم کمتر پفک بخرم و پولم را نگهدارم و با آن نان و پنیر بخرم و روزی یک وعده غذا بخورم. چرا که می‌خواهم بروم و سر کفار را ببرم! چرا که انقلاب خیلی کار دارد. دیگر نباید خفت. دیگر نباید خورد و دیگر نباید نوشید، مگر در حد ضرورت. وقت بندگی شکم را ندارم. نمی‌خواهم ببرای سیر کردن شکم زیر بار بندگی کوییز و امتحان وتکلیف و نمره بروم و بخاطر آن از سربازی برای انقلاب جا بمانم. نمی‌خواهم بنده مرکز مدیریت باشم. می‌خواهم بندگی خدا را کنم. می‌خواهم سرباز خمینی باشم و نه سگ دست‌آموز اداره آموزش دانشگاه صنعتی و یا خر آرام مرکز مدیریت! این به معنی نفی حوزه و یا دانشگاه نیست بلکه به معنای نفی درس‌خواندن وامتحان دادن و سگ‌دو زدن برای نمره و نان شب است.

پیر جماران هم همین را می‌گفت که نان و پنیر خودمان را می‌خوریم و زیر بار بندگی آمریکا نمی‌رویم. هر وقت پرچم لااله الاالله را بر افق کوبیدم خواهم خفت.

هر وقت مهدی آمد با خیال راحت می‌روم و می‌خوابم و بریانی خواهم خورد و با علی‌رضا و مادرش به بوستان قلمستان می‌رویم و بستنی کیم می‌خوریم. بعد به خانه می‌آیم و با لپ‌تاپم جنگ‌های صلیبی بازی می‌کنم.در ضمن عینک سه بعدی نیز خواهم‌خرید و با گذاشتن home theater صدای سه بعدی را هم به بازی ضمیمه می‌کنم. حتی می‌توان با دوستان قمی شبکه بازی کرد. شنیده‌ام برادر سعادت نیز اهل حال است! البته فکر کنم در دنیا به این کارها نرسیم ان‌شاء الله برای برزخ!

در پایان یک نکته:

 کار کردن در حالت عادی از نظر شریعت اسلام مستحب است و تنها بر کسانی واجب می‌شود که خرج خود یا عیال خود را نداشته باشند، اما طلب علم و معارف و احکام دین بر هر مرد و زن مسلمان واجب عینی است. فتدبر!

  • ۹۰/۰۱/۱۹
  • صادق دهقانی

نظرات  (۶)

سلام
سخنان تعدادی از دوستان گرامی را زیارت کردم. ذکر نکاتی چند بنظرم لازم بود:
1.از بعد دوران حضرت رسول که مردم یاد گرفتند خودشان را در هر کاری دخالت دهند و بدون تقوی حرف بزنند دوران فتنه های زیاد بخود دیده است. شرح حال یارن اصفهانی بیشتر شبیه "توابیّن" آمده است. که عمری در جایگاهی به لگد کردن آن جایگاه پرداختند و حالا از آن جایگاه برائت میجویند و جای دیگری را لگد میکنند. توابین زمان حسین چه کردند؟ خفتند با سخنرانی! در زمان سجاد(علیه آلاف تهیة و السلام) خفتند با بقول شما کله خر بازی! فتأملوا جمیعاً
2. یک تذکر صریح به دوستان بدهم؛ کسانی که به استاد طاهرزاده وفادار نمانده اند حق ندارند به ایشان ابراز ولایت کنند. قدری به همین طاهرزاده وفا نشان دهید. مگر همو نبود میتوانست راه نشانتان دهد؟
3. صحبت از علامه بزرگوار کرده بودید و حضرت امام.
همیشه خدا مشکل این عارف‌نمایان! این بوده که همه چیز را با هم مخلوط کرده اند تا مسائل را کسی نفهمد تا آنان بتوانند هر چه میخواهند بگویند.
شما در عالم کوه میبینید در این کوهها، کوه برهوت خشک هست، کوه یخچال هست، کوه سرچشمه آب و سرسبزی هم هست. این آیاتی برای اولوالباب است و نه غیر آنان.
دنیا برعکس شده. میبینم که بر سر در شهر محی الدین و ملاصدرا را به آتش می کشید.
4. از بحرین گفته بودی؛ من با 2 لیبیایی و 1مصری و 1 یمنی و 6 بحرینی ارتباط اینترنتی دارم. کدامتان حاضرید کمی از نق نق کردن دست بردارید و چند نفر از اینها را ساپورت معرفتی کند؟ فقط بلد باشد انگلیسی یا فرانسه حرف بزند؟
5. خطبه های 27و 32 و34 و42 و17 را "به قصد رجای اثر" بخوانید. حداقل؛ امیدی ندارید، بخوانید علم حصولی تان زیاد شود.
سلام برادر
آخرین بار که دیدمت کت وشلوار پوشیده بودی، خبریه؟
به قول خودتون فسق عملی فسق فکری میاره. باباجان بشین یه کم درس بخوان، بعد عالم و زمین را بهم بدوز. امام راحل فقیه بود، فیلسوف، عارف و ... . امام زد کمر هر چی درس حوزوی بود خورد کرد بعد گفت من از مسجد و مدرسه بیزار شدم. البته بنده هم فسق درس نخواندن را دارم ولی توجیه اش هم نمی‌کنم.
تازه الان دوران خوشی است. اگر مهدی موعود بیاید و ما جزو یارانش باشیم باید به دنیا بگیم بای بای.
برادر جهاد اقتصادی یعنی چه؟ یعنی جنگ! یعنی فریضه! یعنی این میدان هم رزمنده می‌خواهد. نظام اسلامی چون یک نه بزرگ به غرب گفت در همه میادین اجتماعی و فردی با اومانیسم درگیر شد. تولید علوم انسانی، پیشرفت تکنولوژی، بازار همه میادین جهادند. کارگر، کارمند، صنعتگر، مهندس، روحانی، نظریه پرداز همه و همه در این نظام مجاهد فی سبیل الله اند اگر جایگاه خود را بدانند. بدانند که با کی دارند مبارزه می‌کنند. امروز باید به دنیا اثبات شود که نظام اسلامی کارآمد است. در روان شناسی حرف دارد. در فلسفه ریشه دارد. در اقتصاد موفق و پیشرو است. در صنعت می‌تواند. و ... . یعنی ما باید بگوییم به خدا لبیک گفتیم و خدا به ما رو کرد.
بعدش هم ما زن گرفتیم دیگه دنیا را سفید و سیاه نمی‌بینیم! شما هنوز خاکستری را نمی بینید. یک فرد نباید از صفر تا صد خدا را نشان دهد که مورد قبول باشد. به هر حال برای هر کسی مهم نگه داشتن خط اصلی است. اشتباه و گناه قابل اغماض است. نباید تا از یکی یک اشتباه دید او را طرد کرد بلکه باید اصلاحید! حتی مدرنیته پدرسوخته هم خوبی‌هایی دارد! سگ مرده بو گند گرفته دندانهاش سفیده، عزیزم.
مثل همیشه نفمیدم خودم چی گفتم و نفهمیدم تو چی گفتی؟ اینا را ولش. خوبی باباجون؟ اگه کمی تند حرف زدم، شرمنده. خودت تند نوشتی من هم قاطی کردم!
محتوای مطلبتون خیلی جالب بود.همینطور قلم تون,
شبیه شعرهای قزوه
شبیه نثرهای آوینی
ونه عین اونها!
سلام
از تذکرهای به جا و مبتلا بهتون استفاده کردم
اما با جمله اول پاراگراف آخر مخالفم
من فکر می کنم کار کردن برای کسی که خرج خود و عیال خود را داشته باشد هم واجب است، مگر اینکه مقصود را از کار کردن سیر کردن شکم خود و عیال خود بدانید و یا اینکه عیال خود را محدود به خانواده خود بدانید. به عقیده حقیر یک انقلابی باید کلیه امت اسلامی را عیال خود بداند و هدف از کار کردن را نجات جامعه خویش از فقر و وابستگی بداند و این منافاتی با تلاش برای رفع فقر معرفتی مردم ندارد، بلکه این دو لازم و ملزوم یکدیگرند.
  • صادق دهقانی
  • در جواب حسین:
    برادر آن بند آخر عرضم، بیان حکم فقهی کسب و معیشت است. این قسمت از عرضم از جانب خودم نبود، بنابراین نمی‌توان با نظرات شخصی آن را نقد یا تأیید کرد. در مورد سایر موارد مطروحه در مطلب اگر فرمایشی داشته باشید می‌شنویم اما بحث فقهی کار مجتهد است که لااقل بنده نیستم شما هم را نمی‌دانم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی