توسعه ایرانی- حمل و نقل
توسعه مانند هر کار دیگری شرایط دارد. این شرایط را ممکن است مردمان عادی درنیابند. باید متفکران قوم تأمل کرده و با بررسی دقیق وضعیت کشور و گفتوگو، ملزومات توسعه را کشف کنند. برای توسعه یافتن باید همه بخشهای کشور به صورت هماهنگ توسعه یابند واز جمله صنعت حمل و نقل.
برای آنکه حمل و نقل خود را توسعه دهیم باید به تمامی ابعاد مسأله توجه کنیم. به مؤلفههایی مانند شرایط اقلیمی، هزینه، پیچیدگیهای تکنولوژیک و... .
ایران جز در جنوب خود، مرزی دریایی با دریای آزاد ندارد. میتوان نقشه ایران را با با جزیره انگلستان، یا شبه جزیره عربستان و یا هند مقایسه کرد. انگستان جزیرهای در ابعاد سیستان و بلوچستان ماست. اما در عوض ایران کشوری وسیع است. پس طبیعی است که نقش راهآهن یا کشتی، ضریب متفاوتی در این دو پیدا کنند.
عامل هزینه نیز بایست مورد توجه قرار گیرد. ترتیب هزینهای حمل ونقل در فواصل طولانی به صورت دریایی، ریلی، جادهای و هوایی از ارزان به گران است. البته در این ترتیب فاصله نیز مؤثر است. برای فواصل کوتاه شاید حمل و نقل جادهای کمهزینه تر از همه اینها باشد.
ساخت هر کدام از ابزارهای حمل ونقل نیز پیچیدگی فنی خاص خود را دارد. از اتوموبیل، لوکوموتیو، کشتی و هواپیما پیچیدگیهای فنی کار و ساختن ابزاربه ترتیب بیشتر میشود. و این مسأله از آنجا ناشی میشود که برای هر کدام از این وسایل نقلیه توان و قدرت خاصی باید تولید شود. موتور یک تریلر کشنده مرسدس بنز، بسته به مدل آن توان تولید قدرتی بین 420 تا 460 اسب بخار را دارد. در حالی که برای رانش خودروی کوچکی مانند تنها 60 اسب بخار کافی است.
با در نظر گرفتن مجموع این مؤلفهها در مییابیم که از میان همه این راهها آنچه به صرفهتر و برای ما میسرتر است حملو نقل ریلی ودر عین حال تقویت صنایع دریایی است. حمل ونقل ریلی چنان اهمیتی دارد که میتوان گفت قرن نوزدهم، قرن ریلگذاری اروپاست. اکنون شاید در هر روستای اروپای غربی بتوان یک ایستگاه راهآهن یافت. و جالب است که ساخت لوکوموتیو در غرب زودتر از ساخت خودروهای سواری بودهاست. آنها در ادامه راه نیز به شدت به توسعه ریلی توجه کردهاند. فاصله پاریس تا بندر مارسی حدود 750 کیلومتر است. در حال حاضر با قطارهایی برقی که سرعت آنها نزدیک 250کیلومتر در ساعت است مسافت پاریس تا مارسی در زمانی نزدیک به سه ساعت طی میشود. با چنین سرعتی حتی استفاده از سواری و کامیون و اتوبوس هم به صرفه نیست.
اینها در حالی است که عمده حمل ونقل در ایران به صورت جادهای انجام میشود. طبیعی است! برای اینکار فقط جاده سازی لازم است. ما نیازی به ساختن خودرو سنگین نداریم. نفت میفروشیم، اف اچ و اکتروس میخریم! چرا به خود زحمت تأسیس و راهانداری کارخانه و طراحی موتور تریلر دهیم؟ خصوصاً که خودروهای دیزلی از سوخت گازوییل استفاده میکنند که بهسوزی آن به مراتب کمتر از بنزین است و طبیعتاً موتور آنها باید به مراتب بسیار پیشرفتهتر از خودروهای سواری و بنزینی باشد. سؤال مهم این است که چرا ما در سال چهل و دو که شروع به ساخت پیکان کردیم، به کارهای زیربناییتر مانند تولید کشنده و یا لوکوموتیو نکردیم؟جواب ساده است! خودروی سواری بیشتر در چشم مردمان شهادتزده جلوه میکنند. لوکوموتیو را نمیتوان رینگ اسپرت کرد. نمیتوان بر روی آن sub woofer نصب کرد یا چراغهای نئونی کورکننده و تلسکوپی بر آن نهاد. نمیتوان با آن دستی کشید و یا دور در جا زد. در نهایت خودرو سواری ابزار تفنن و تفریح و فخرفروشی ماست اما لوکوموتیو هیچیک از این قابلیتها را ندارد. قطار در بیابان است و دیده نمِیشود. خصوصاً که ساخت اتوموبیل سادهتر و ارزانتر از لوکوموتیو است. در زمانهای که ساحت حس بر سایه تمامی ادراکات بشر سایه انداخته است چنین الگوی توسعهای اصلاٌ عجیب نیست! نقش راهآهن را عقل درک میکند و نه حس!
مادامیکه دلیل مطلوب بودن توسعه نزد ما خوشرنگ و لعاببودن توسعه است، محال است که توسعه پیدا کنیم!
- ۹۰/۰۱/۲۶