تشویش

تشویش، بنیاد احوالات انسان است

تشویش

تشویش، بنیاد احوالات انسان است

تشویش

نیازهای وهمی

سه شنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۰، ۰۲:۵۴ ق.ظ

پندار ما این است که مدرنیته با رفع نیازهای ما، به ما خدمت بزرگی کرده‌است. در حالی‌ که غرب نیازهایی را که خود ایجاد کرده، را برطرف می‌کند.
می‌خواهیم خانه خود را شب‌ها روشن کنیم. نیاز به «لامپ» داریم. لامپ می‌سازیم.

برای ساخت لامپ به «تنگستن»، «شیشه»، «سیم» و از همه مهم‌تر خود «برق» نیاز داریم. برای داشتن هر کدام از این‌ اشیاء، انجام کارهایی لازم است.

باید معادن تنگستن و مس استخراج شوند.

سنگ آنها به کارخانه بروند و ذوب شوند تا در رشته لامپ و سیم برق قابل استفاده شوند. برای انتقال برق از نیروگاه‌ها به شهرها از «آلومینیوم» استفاده می‌شود. زیرا گر چه افت ولتاژ، در آن نسبت به مس زیادتر است، اما قیمت آن، از مس به‌صرفه‌تر است.

پس باید آلومینیوم نیز از قعر زمین استخراج و همین فرآیندها بر روی آن صورت گیرد.

برای تولید برق نیاز به «ژنراتور» داریم. ژنراتور وسیله‌ای است که «انرژی مکانیکی» را به «انرژی الکتریکی» تبدیل می‌کند. نیروگاه‌های برق از مکانیسم‌های مختلف برای تولید انرژی مکانیکی استفاده می‌کنند.

یک راه، ساختن «سد» برای انباشت مقدار زیاد آب و ذخیره انرژی پتانسل و تبدیل تدریجی این انرژی به انرژی مکانیکی است.

راه دیگر سوزاندن سوخت‌های فسیلی مانند «نفت»، «گاز» و در برخی نقاط «ذغال‌سنگ» است.

این سوخت‌ها می‌سوزند و با احتراق آنها توربین‌ها به حرکت در می‌آیند و انرژی مکانیکی تولیدی به برق تبدیل می‌شود.

راه دیگری که اخیراً ‌شایع شده است،‌ استفاده از «رآکتور اتمی» است. رآکتورها با تولید انرژی زیاد، آب را به بخار تبدیل می‌کنند. بخار آب توربین‌ها را با قدرتی زیاد می‌چرخاند. توربین‌ها انرژی مکانیکی را به برق تبدیل می‌کنند.
برای ساخت «سد»  نیاز به «فولاد» و مقدار معتنابهی «سیمان» برای بتون‌ریزی است. برای نیروگاههای فسیلی نیز باید نفت را اکتشاف کرد و سپس آن را از اعماق زمین یا دریا استخراج کرد.

در «پالایشگاه» آن را تصفیه‌ کرد.

برای ساخت پالایشگاه باید «لوله» ساخت.

پس باید مقدار زیادی «آهن» استخراج و فرآوری کرد.
برای ساخت نیروگاه اتمی، باید «اورانیوم» را از دل زمین استحصال کرد.

اورانیوم فلزی است که دو ایزوتوپ 235 و 238 دارد.

ایزوتوپ لازم برای فرآیندهای هسته‌ای، اورانیوم 235 است.

غنای اورانیوم 235 در سنگ معدن آن، بسیار پایین و در حدود هفت دهم درصد است. باید ابتدا غنای اورانیوم 235 را به دست‌کم 3 تا 5 درصد رساند. 

 «سانتریفیوژ گازی» روشی مرسوم برای این کار است.

سانترفیوژها باید استحکام و مقاومت در برار خوردگی بالایی داشته باشد.

برای ساخت آن‌ها باید محاسبات کاملاً دقیق باشند.
انجام این محاسبات، از مهندسان ساخته‌است.

مهندس‌ها باید ابتدا دوازده سال از دبستان تا دبیرستان درس خوانده‌باشند و سپس چهار سال آموزش‌های لازم را در «دانشگاه» دیده باشند.

همچنین برای انجام این محاسبات «چرتکه» کافی نیست.

بلکه باید «کامپیوتر» ساخته‌شود.

برای ساخت کامپیوتر نیاز به مواد نیمه‌هادی ...

***

جان کلام همین‌جاست:

«مدرنیته، با ساخت تکنولوژی نیازهایی را که «خود» پدید آورده‌است برطرف می‌کند! »

دوازده هزار سال بشر به دنبال برق نبود.

آیا عقل و توانایی این کار را نداشت؟

یا شاید چندان کمبودی از بابت فقدان برق حس نمی‌کرد؟!

یا شاید بهتر می‌دانست که با کمی روغن حاصله از چربی حیوانات شب خود را روشن کند و کارهای خود را به روز محول می‌کند؟

خصوصاً که با هشت ساعت خواب در شب، چندان نیز به لامپ‌های پرنور نیازی نداشت.

شاید پیشینیان ما اجمالاً این نکته را متوجه شده بودند که  اگر اجازه ورود «نیازهای وهمی» به زندگی خود را دهند، باید ابر و باد و مه و خورشید و فلک، دست به کار شوند تا کمی خانه‌هاشان پرنورتر شود.

حقیقت این است که میوه تکنولوژی بر خلاف آن چه در کشورهای غربزده تبلیغ می‌شود، نه «رفاه» که «قدرت» است و نیچه - فیلسوف آلمانی- به خوبی این نکته را به ما تذکر می‌دهد که غرب و بشر غربی چیزی نیست جز «اراده به قدرت».

هر چند که همین «اراده به قدرت» نیز اکنون دیگر کم رنگ شده و جای خود را به «اراده به اراده» داده.

در حقیقت اکنون ما ابزار می‌سازیم و علوم جدید کشف می‌کنیم، چون کاری جز این برای خود در عالم متصور نیسیتم.

اکنون تکنولوژی برای رفاه ما ساخته نمی‌شود، اکنون تکنولوژی فلسفه حیات ما را تأمین می کند.

این وابستگی به تکنولوژی شاید یکی از خطرناکترین ابعاد تکنولوژی در زندگی ما باشد. خطری که شاید از بمب اتم هم بیشتر باشد.

چرا که اگر بمب اتم تن انسان‌ها را نابود می‌کند، این جنبه از تکنولوژی، معنای زندگی انسان را هدف می‌گیرد.

دردرآورتر اینکه هنوز در این سر عالم مردمان غرب‌زده‌ای چون ما در سودای «ژاپن اسلامی» شدن و یا جمع «مدرنیته و دین» و تعابیری از این دست هستند.

حقانیت تکنولوژی آن قدر بر اذهان غلبه کرده، که به گفته یورگن هابرماس، دیگر فیلسوف آلمانی، «اکنون تکنولوژی، خود به یک ایدئولوژی تبدیل شده».

و جالب این که اکنون که غرب به بن بست رسیده‌است، اما غربزده‌های بی‌هویتی که پشت سر او در راه تجدد هستند، گویی چندان تمایلی ندارند این بن بست را ببینند!

شاید بهتر باشد هم چنان که بشر به تدریج ودر طی نیم قرن به قدرت تکنولوژی دست یافت، کم کم به فکر عالم بدون تکنولوژی باشیم.

هر چند که این کار قطعاً‌ درکوتاه مدت ممکن نیست، ولی مگر خود تکنولوژی در کوتاه مدت به چنین پیشرفتی نائل شد؟!

شاید بهتر باشد به جای تقدیس تکنولوژی و یا حتی کنار نهادن آن و زندگی در غار، دست به کار نقد تکنولوژی و بحث در باب ماهیت و پرسش آن بپردازیم.

هیدگر می‌گفت: «پرسش، تقوای تفکر است.»

و شاید یکی از مهم‌ترین مقولاتی که در عصر ما بایست، محل پرسش واقع شوند، تکنولوژی و تکنیک باشند.

خودآگاهی و شناخت ماهیت تکنیک و تکنولوژی،‌ تنها راه نجات زندگی بشر از آن است و بس.

 

 

  • ۹۰/۰۱/۳۰
  • صادق دهقانی

نظرات  (۲۵)

  • ابوالفضل مختاری
  • احسنت
    من در دانشگاه با بچه‌های زیادی آشنا شدم. از حسنی 75، شاکری 76، طاقداری 77، برخی فعالان جامعه و بسیج 78،‌تا 87 ای‌ها. تقریباً بجه‌های فعال نزدیک به 10 سال دانشگاه را دیده‌ام. اما به جرأت می‌کنم که بیشترین تأثیر را از رضا گرفتم. دو خصوصیت داشت که برایم آموزنده بود و آن‌ها را سعی کردم، در خود ملکه کنم. اول اینکه اگر حق با او بود از ملامت هیچ ملامت‌گری هراس نداشت. یا در برابر حرف‌ها سکوت می‌کرد،‌یا آن‌هایی که استهزائش کرده‌بودند را به سخره می‌گرفت. اگر آدمی به حق بودن نظرش یقین نداشته باشد،‌ هیچ‌وقت نمی‌تواند جوهرچی‌وار در برابر حرف‌ها بایستد.
    خصوصیت دوم اینکه در آن سه سال که با او بودم، اشتباهات زیادی از او دیدم. اما بسیار اهل حق بود و هر وقت به او، منطقی اشتباهاتش را گوشزد می‌کردند، می‌پذیرفت، یا لااقل موضع بد نمی‌گرفت.
    با این که حالم از تهران به هم می‌خورد، اما قصد دارم اگر گذرم به این شهر افتاد به این برادر دینی‌ام حتماً سر بزنم. البته اگر ما را به حضور بپذیرد.
    سلام
    اسم های آشنایی رو دیدم و از تکرارشون برایم خوشحال شدم
    چند نکته:
    1- روزی برایم اینگونه بود که صادق خان یا جان حالا حالا ها دست به این عفریته نخواهد زد و در راه کسب حقیقت‌ای که در پیش بود گوشه نشینی را ادامه خواهد داد نمی دانم چرا این بلاگ وجود دارد؟
    (به قول یکی از دوستان ما خیال می‌کردیم شما فیلسوف شفاهی می‌شوید)
    2-یا از تکنولوژی استفاده نکنید یا به قوانین مزخرفش عمل کنید شتر گاو پلنگ نشوید اینجا یعنی برای نظر دادن ساخته شده نه چت سرا
    3- ان شاالله در فضای واقعی بیشتر ببینیم‌تان تا بشود علوم را حضوری‌تر به بحث بنهیم
    و من الله توفیق
    یا الله
    ببخشید
    نام گزاری‌تان برایم جالب بود
    "تأملات یک جوان نیست‌انگار!"
    نیست‌انگاری مرابه یاد نیست انگار بزرگ، نیچه آن دیوانه که برای اینکه دیوانه نشود دیوانه شد می‌اندازد
    البته فکر کنم هر کس دیگری هم باشد این فکر به مخیله‌اش خطور می کند (درستش به جای موجبه کلیه، موجبه جزئیه است ولی برای اغراق گفتم)
    البته خود من تو آن همان طور که می دانید ید طولایی دارم در استفاده از الفاظ در معنای غیر ما وضع له یا وضع له خیلی بعید برای همین اشکال نمی‌گیرم، ولی بهتر نیست توضیحی داده شود تا امثال من کم‌فهمی به اشتباه نیفتیم (اگر واقعا اشتباه آن باشد)
    در جواب هادی: بعضی وقت‌ها با خودم فکر می‌کنم که چقدر "حرف‌هایم" خلاف آمد عادت است، اما می‌بینم بعضی آدم‌ها اصلاً "وجودشان" خلاف آمد عادته! خدا وکیل نگاه کنین ساعت 3:42 دقیقه نصف شب، هادی داره برای من کامنت می‌نویسه. اخوی! برو بگیر بخواب!
    البته یکی از دلایل دوست‌داشتنی بودن هادی همین است، در هیچ قالبی نمی‌گنجد!
    برادر هادی ما قائل به تصرف تکنولوژی هستیم، وبلاگ، قالبی برای بیان حدیث نفس و یک کار خود بنیاد است را به یک محل گفت‌وگوی جوانان مسلمان تبدیل کردیم، کار بدیه؟
    مضافاً‌ اینکه قواعد اعتباری لایتغیر نیستند که.
    سلام
    لطفا ثابت کنید نیاز به روشنایی در شب یک نیاز وهمی است
  • سید محمد صادق موسوی
  • یک سوالی برایم مطرح است و آن اینکه:
    چرا لختی تمدن غرب برای همه روشن نمی‌شود؟ در صورتی که اندک تأملی بساط تمدن پانصد ساله وهمی تمدن غرب را برمی‌چیند.
    در جواب سید صادق: آخر فحش وسط گذاشتند " هر کس که نقد را غرب کند، منظورش این است که ما باید برویم در غار". بچه‌های ما هم چون این فحش وسط است، غرب را پذیرفته‌اند.
    دلیل دیگر این است که ما "حب" غرب در دل‌هایمان داریم. جون بعضاً تکنولوژی را دوست داریم، می‌گوییم چه اشکال دارد؟
    دلیل دیگر تفسیرهای دنیاگرایانه از دین است که به خورد ما داده‌اند. حرف‌هایی ار قبیل اینکه "اسلام با توسعه منافات ندارد" و غیره. این‌جاست که توسعه نه تنها یک امر مباح بلکه به یک مستحب نزدیک به واجب مبدل می‌شود. آن وقت است که حرف‌زدند خیلی سخت می‌شود.
    سلام صادق جان، جیگرم حال اومد! با این مطلبت
    چی بگم والا که حرف زیاده و حرف مفت بیشتر!!! وسط به قول تو "فحش گذاشتن" بد جور گیر کردیم...
    به به آقا رضا جوهرچی، سلام علیک، به فقیر فقرا سر زدی!
    کجایی تو مرد مؤمن؟ انصافاً دلم خیلی برات تنگ شده. بی‌معرفت حالا ما یه جو شعور نداریم، تو که بچه تهران‌پارس و اند مرامی نباید یادی از ما گوسفندا کنی!؟ هر چی باشه من سیب‌چه شاگرد دستگاه تربیتی استاد "جوهرچی" هستم. استاد باید سراغ شاگرداش را بگیره!
    این‌ها را عمداً در قسمت نظرات نوشتم، تا بقیه نیز از مراتب ارادت بنده به محضر برادر رضا مطلع شوند.
  • سید محمد صادق موسوی
  • اگر کسی فرهنگ و تمدن غرب را نشناسد نه تنها خود او زندگی‌ایی ابراهیمی نخواهد داشت، بلکه موجب سردرگمی سایرین نیز خواهد شد. خصوصا" اگر این فرد در منصبی از تبلیغ دین باشد، منبری باشد یا استاد دانشگاه یا معلم دینی دبیرستان.
    در ناخودآگاه مردم ما همیشه این دغدغه است که موضع‌گیری روحانیت در مقابل تمدن غرب چیست.
    ولی اکثر قریب به اتفاق روحانیت هیچ شناختی نسبت به فرهنگ و تمدن غرب ندارند و اگر بخواهند غرب را نقد کنند می گویند غرب شیطان است و مظاهر غرب عرصه ای برای حب الدنیا.
    وقتی اشکال می‌کنیم که چرا غرب کارش به اینجا کشیده‌شد که هیچ ارزش اخلاقی ندارد و نیست انگار محض شد؟روحانیت عزیز ما می‌گوید که غرب به دنیا رو کرد و به آخرت پشت کرد که بدین مقام رذالت کشیده شد.
    علی رغم اینکه جواب درستی است، ولی جوابی نیست که جامع و مانع شناسایی تمدن غرب باشد. باید جوابی داد که کمک کننده عبور از ظلمت آخرالزمان باشد.
    می‌توان به جواب روحانیت اشکال کرد که اولا" بوده اند در طول تاریخ تمدن هایی که به دنیا اقبال کرده اند و به آخرت پشت کرده اند، چرا آنها بدین فرومایگی کشیده نشدند و چرا فرهنگ‌شان بدین شکل فراگیر نشد.
    ثانیا" غرب این جرأت را از کجا آورد که به دنیایی که نمی‌داند ساعتی دیگر زنده است یا نه اقبال کرد و آخرتی که الی نهایت باید در آن به سر ببرد، پشت کرد.
    البته روحانیونی هم هستند که با استناد به روایتی نظیر اینکه مومنین باید بهترین مرکب را سوار شوند، از پراید به جی ال ایکس روی می‌آورند. حاشا وکلا که اتومبیل مرکب باشد.
  • سید محمد صادق موسوی
  • گرچه حقیر توفیق درک استاد جوهر چی را مدت زیادی نداشتم، ولی جدا" تنها کسی از رفقای سابق آرمان است که احساس دلتنگی نسبت بهش دارم.
    البته تلمذ چند هفته ای در ساحت اجل او را باید مدیون دانش‌گاه صنعتی اصفهان باشم که آنقدر جوهرچی را دوست داشت که چهارده ترم برای کاغذ پاره لیسانس، او را نگه داشته بود. ولی همه‌ی ما می‌دانیم که چوهرچی هیچ علاقه‌ای به دانشگاه نداشت!
    رضا را با خنده هایش می‌شناسم و خاطرات پدرش در رویارویی با مردم.
    سلام آقا رضا! دل ما هم برات تنگ شده‌بود .حالا هی بگین تکنولو‍‍ژی فلانه و بهمانه. ببین یه وبلاگ چه جوری جوهرچی قالتاق! را از پناهگاهش کشید بیرون. البته این تکنولوژی از نوع گزینش شده‌اش است.
    در جواب فرزاد: لطفاً‌ شما ثابت کنید نیاز به روشنایی در شب، یک نیاز حقیقی است. چرا همیشه من باید حرف‌هایم را ثابت کنم؟ چون خلاف باور شایع هستند؟ و جعل النهار معاشا و جعل الیل سکنا
    بدن انسان به گونه‌ای آفریده شده که در روز آمادگی برای فعالیت و کار دارد و شب نیاز به خواب و استراحت. اگر این‌قدر برای خودمان کار نتراشیده بودیم، با 4 ساعت کار روزانه تمام نیازهای حقیقی مردم دنیا برطرف می‌شد. شب ‌ها را در کنار خانواده و در زیر نور شمع به گفت‌گو با خوانواده(به جای دیدن فیلم) عبادت، خواندن قرآن ودعا می‌گذراندیم.
    شما مثل اینکه اول تمام اتفاقاتی که در این تمدن افتاده است را عین حق پنداشته‌اید و از بنده اثبات خلاف آن را می‌خواهی.
    نیاز انسان به نور بالذات متعلق به روز است که وقت فعالیت اوست، و شب بالعرض ودر حد ضرورت که پیش پای خود را ببیند نیاز به نور دارد. اگر این‌قدر کار برای خودمان نتراشیده بودیم،‌نیاز نبود شب‌هایمان را با پرژکتور روشن کنیم.
    در جواب فرزاد:
    اولاً برادر کی از "یک" مثال نتیجه گرفت؟ می‌خواهی در مورد تک‌تک ابزارهای مدرن مطلبی با همین سیاق بنویسم تا دریابی مشکل فقط برق نیست؟ مشکل یک نگاهی است که در ساخت تمامی ابزارهای مدرن وجود دارد واین نگاه یک چیز بیشتر نیست.
    ثانیاً شما 12 سال تحصیلات مقدمات داشتی. از 82 تا الان نیز در دانشگاه هستی. روی هم می‌شود حدود 18 سال. در این 18 سال چقدر وقت برای آموختن علوم مدرن صرف کرده‌ای؟ اگر مدرنیته نبود نه دبستانی بود و ندانشگاهی و با 18 سال، ‌آن هم مطالعه فقط در روز، می‌شد مجتهد شد! اصلاً نیازی به مطالعه در شب نداشتی! البته کسی هم نگفت برو 12 ساعت در شب بخواب. برای شما یک برنامه دارم:
    45 دقیقه نماز مغرب و عشاء و مخلفات
    45 دقیقه خوردن شام
    45 دقیقه صحبت با اهل منزل
    یک ربع خواندن قرآن
    نیم ساعت نماز شب
    1 ساعت کارهای متفرقه
    بقیه را هم که می‌شود 8 ساعت بخواب. تازه این مال زمستونه که شب بلنده، تابستون که تا سرت را زمین بذاری دارن اذون صبح میدن!
    خیلی هم نگران چشمات نباش. فوقش ضعیف می‌شوند. تربت می‌گذارید روشون خدا سوی دیده‌ات را زیاد می‌کند. نمی‌خواهد برید چشم‌پزشکی. خصوصاً که همون چشم‌پزشک‌ها می‌گویند بینایی تمامی انسان‌ها از 40 سالگی به بعد کم می‌شود. ربطی به برق وشمع و ... ندارد! چشم ابزار مادی است و در فلسفه ثابت می‌کنند یک ابزار مادی نمی‌تواند تا ابد دوام بیاورد.
    ثالثاً اگه یک بیماری اپیدمی شد، ضعف از یک نفر نبوده، بلکه بیماری مهلک بوده‌است. آیا اینکه اکثر مردم تا دیر وقت بیدارند به خاطر این است که همه آن‌ها آدم‌های بی‌اراده‌ای هستند؟ حتی اگر بگویی بله، خواهم گفت تو که می‌بینی این‌ها آدم‌های بی‌اراده‌ای هستند چرا ابزارهای مانند لامپ را برای مردمی که جنبه‌اش را ندارند می‌سازی؟ اول برو جنبه‌شان را زیاد کن بعد برق بکش. البته بعید می‌دونم آدم با جنبه اصلاً نیازی به برق در خود حس کند!
    رابعاً هیچ ابلهی نگفته شمع ایده‌آل است. اما در مقایسه با برق، قطعاً شمع مشکلات کمتری برای ما به ارمغان می‌آورد.
    ایول آقا صادق. بازم ایول.
    با خوندن متنت دیوونه شدم. بابا تو دیگه کی هستی؟
    سوال؟ این سوال جدا چند سالی هست که برام مطرحه. اگر برق اختراع نشده بود:
    1) چطوری می تونستیم شب قرآن بخوانیم( از روش) ؟
    2) چطوری تو تاریکی سحر بلند بشیم و سحری بخوریم؟
    3) چطوری می تونستیم از وقت خوابمون زده و کسب معرفت کنیم ؟
    خدا توفیقت بده. یا علی
    1- یکی از اشکالات شما(طیف شما) این است که با ذکر یک مثال نتیجه آن را به کلیت تمدن غرب نسبت می‌دهید.
    2- بنده هم قبول دارم که یکی از ویژگیهای شب، داشتن سکنی و آرامش است ولی این دلیل نمی‌شود که تمام شب را به خواب و ... سپری کنیم. (مخصوصاً در زمستان با شبهای طولانی‌اش). چه منعی دارد که بخشی از شب را به کارهایی مثل مطالعه، صله رحم، سرکشی به مردم و ... اختصاص دهیم. چه بسیار از علمایی که برای خود مثل ماها مشغله نتراشیده اند ولی از فرصت شب هم برای کارهای علمی خود استفاده می کنند. بنده هم قبول دارم که در زنگی غربی تعادل به هم خورده است ولی این ناشی از داشتن روشنایی نیست، ناشی از سست‌ارادگی است. آیا نمی‌توان از لامپ استفاده کرد ولی تا نصف شب بیدار نماند؟
    3- از کجا می‌گویی که روشنایی با شمع و مشعل وضعیت مطلوبی است. لطفاً به مدت یک ماه تمرین مطالعه زیر نور شمع را بفرمایید. ( و بعد از آن به چشم پزشک رجوع فرمایید)
    4- در نهایت اینکه ما لزوماً معتقد نیستیم که راه‌حلی که ادیسون برای نیاز به روشنایی در شب انتخاب کرد کاملاً مطلوب است و راه حل بهتری نمی‌شد پیدا کرد (شاید می‌شد). ولی این دلیل بر ایده آل بودن شمع و مشعل نیز نمی باشد.
  • حمزه وطن‌فدا
  • نم‌یدانم چرا بعضی‌ها اینقدر زور می‌زنند چیزی که مثل روز روشن است را نپذیرند. ای کاش دقیقاً می‌گفتند در ازای انکار مدرنیته و مظاهرش، کجای‌شان می‌...، تا در همان نواحی آب ریخته می‌شد.
    من در زندگی روزمره‌ام با ده‌ها نفر حزب اللهی بحث می‌کنم که بدون هیچ استلالی تمام قد در مقابل "انکار" غرب می‌ایستند و چونان سربازی فداکار و البته بی‌مزد و منت به دفاع از آن بر می‌خیزند. این ترس درونی برای چیست؟ قرار است چه چیزی را از دست دهیم ؟ تو را به خدا از خوبی‌های غرب بنویسید تا بتوان بحث کرد. چرا می‌ترسیم؟ اگر اعتقادی به غرب هست نباید انکارش کرد، باید اتفاقاً خوب آن را آشکار کرد تا در کشاکش بحث ها ...
    والله این‌ها را نمینویسم که کسی را تحقیر کنم. ولی دوست دارم تحریک کنم تا حرف دلتان و حرف آخرتان را به خودتان و دیگران واضح بگویید. تا بتوان برای عبور از آن فکر کرد.
  • حمزه وطن‌فدا
  • توصیه می‌کنم دوستان کتاب شریف "اسلام و تجدد" به قلم برادر مهدی نصیری را بخوانند. حداقل چند فصل اول را. دو ثمر دارد اولاً در می‌یابید که بشر بدون تکنولوژی مدرن واقعاً خوشبخت بوده و سیر خطی پیشرفت و خوشبختی در تاریخ ابزارسازی انسان آن‌گونه که تاریخ‌نویسان غربی از دبستان تا دانشگاه به ما القاء می‌کنند دروغی بیش نیست.
    ثانیاً، در کنار روایات مطروحه و شواهد بسیار، کم کم قلبتان از مظاهر مدرنیته منصرف می‌شود و این‌قدر حداقل حرف زدن در این باره سخت‌تان نمی‌شود.
    دوست عزیز من از شما می‌خوام که یه لحظه بدون همین تکنولوژی که می‌گی سعی کن به زندگیت ادامه بدی.
    اگه جهان الان میلیاردها جمعیت داره و اگه این میلیاردها انسان توانایی سیر کردن شکمشون رو دارند همه و همه صدقه سری تکنولوژی هست. بله اگه علم اینقدر پیشرفت نکرده بود به احتمال قوی من و شما وجود نداشتم. چون اجدادمون در اون رفاه نسبی قرار نگرفتند تا بخوان و بچه‌های بیشتری درست کنند.
    من خودم بدو تولد به زور علم از شکم مادرم کشیده شدم بیرون وگرنه با مشکلی که مادرم در حین زایمان من داشت یا من منگل به دنیا میومدم یا می‌مردم و یا حتی مادرم سر زا می‌رفت.
    بعضی‌ها یه سری نظریاتی مطرح می‌کنند که مثلا امکان وقوعش بود ولی این چیزی که شما می‌فرمائید نشدنیه. خودت هم حتی حاضر نیستی ازش دست بکشی وگرنه الان اینجا توی اینترنت نمی‌چرخیدی و پست توی وبلاگت بزاری
    پاسخ:
    دهقانی:

    1- این افزایش جمعیت خود تاحدی متأثر از دستاوردهای تمدن مدرنیته است.

    2- حضور در این دنیای وانفسا و استفاده از تکنولوژی، به اعتقاد من آن چنان عطیه الهی‌ای نیست که بخواهیم آن را بر سقط شدن در دوران جنینی ترجیح بدهیم.

    3- چنان که در گذشته هم این تکنولوژی نبود و حتی به فکر کسی هم خطور نمی‌کرد، اگر الان عدم استفاه از تکنولوژی نشدنی است- که من هم در این زمینه با شما موافقم- اما نمیتوان این احتمال را نفی کرد که شاید در آینده این امکان ممکن است فراهم شود.
    و برای تحقق آن آینده،‌ طرح این سخنان در زمان حال لازم است.


    موفق باشید
    دوتا کتاب که خیلی نظر مشابهی بهم میدادند رو توصیه می کنم بخوانید
    ۱- زندگی در عیش مردن در خوشی
    ۲- اسلام و تجدد
    پاسخ:
    دهقانی:

    ممنون. اجمالا‌ آشنایی نسبی با مطاوی آراء پستمن و نیز جناب نصیری هست.

    هر چند که در راه  تفکر و اندیشه، هیچ وقت نمی‌توان به کم قناعت کرد.

    سلام آمین
    به نظر بنده اصلا اینطور نیست که مدرنیته زندگی انسان رو رو به فنا برده باشه
    این اقضای مدرنیته هست که برای پیشرفت و تکامل نیاز به تلاش دارد
    اگر قدیم برق و لامپ نبود و از چربی حیوانات استفاده می کردند به نظر شما درست بوده که شما زندگی یک حیوان رو بگیرید که روشنایی ایجاد کنید و ...
    این ما هستیم که از مدرنیته به بدترین نحو استفاده می کنیم و مقصر ما هستیم نه مدرنیته.
    وقتی انسان ها از مدرنیته برای تنبلی و تن پروری استفاده کنن بد هست ولی وقتی برای پیشرفت و حرکت رو به جلو به سوی خداوند متعال استفاده کنن نه تنها بد نیست بلکه مایه خیر و برکت هست.
    پس ما نباید اشتباهات خودمون رو به گردن مدرنیته بیاندازیم و بگیم که مدرنیته مارو بدبخت کرد.
    مثلا اس ام اس جزءی از مدرنیته امروزی هست که عمر زیادی هم ندارد
    وقتی شما از این امکان برای دوری از خانواده و آشنایان استفاده کنی و به جای صله رحم اس ام اس بدی اشتباه کردی و بدترین استفاده رو از مدرنیته کردی ولی حالا اگر برای اطلاع رسانی از یک طرح خیر خواهانه یا قرآنی یا ... که زیاد دیدید به میلیون ها نفر همزمان اطلاع رسانی کنید، کار اشتباهی کردید و مدرنیته بد است؟؟؟!! در صورتی که قبل از به وجود آمدن اس ام اس نمی شد اینقدر سریع این کار رو انجام داد...
    حالا به نظرتون خوبه که ما به عقب برگردیم و با اسب و شتر بریم و اطلاع رسانی کنیم؟؟؟

    دوست عزیز اشتباه نکنید لطفاً..
    عیب از ما انسان هاست نه مدرنیته که اونم ساخته خود ما انسان هاست..

    موفق باشید التماس دعا
    یا علی
    پاسخ:
    دهقانی:

    سلام دوست عزیز

    ممنون از نظری که نوشتید.

    اما چند نکته را باید تذکر بدهم:

    1- با شما موافقم که بخشی از مشکل به نحوه برخورد غلط ما با مدرنیته باز می گردد.

    2- اما این همه مسأله نیست.

    ما الان به مراتب هزاران برابر بیشتر از گذشته رو به کشتار و نابودی حیوانات آورده ایم.

    چون الان به ابزاری مجهز شده ایم که قبلا توان این کشتار در این وسعت را نداشته است.تفنگ

    در گذشته یک حیوان را می کشتیم.

    از گوشتش استفاده می کردیمبرای تغذیه

    از پشم و  مویش برای لباس و فرش.

    از چربی اش برای روشنایی

    از پوستش برای مشک آب

    و ...

    اما هیچ وقت نه نیاز داشتیم و نه توان اینکه بیش از اندازه حیوانات را بکشیم.

    البته دیگر به گذشته نمی توان برگشت.

    اما آن گذشته هزاران بار از زندگی امروز بهتر بود.

    در ضمن پدیده اس ام اس، ناشی از وجود سایر تکنولوژی ها و تراکم بیش از حد مردم است.

    در یک محله قدیمی، با 50 خانوار اطلاع رسانی بسیار ساده است.

    ولی وقتی آپارتمان های مدرن ساخته شود، باید اس ام اس هم برای اعلام جلسه به وجود بیاید.

    البته در نهایت همه مشکلات و عیب ها از ماست.

    اما اگر ما اصلاح شویم دیگر مدرنیته و اس ام اسی وجود نخواهد داشت.

    و تذکر معایب ساخته های خودمان، شرایطی را فراهم خواهد کرد که  دست به اصلاح خود بزنیم.


    بحث در این زمینه مفصل است و شما را به مطالعه کتاب "تمدن زایی شیعه" ارجاع میدهم.

    موفق باشید.

    لینک دانلود کتاب:

    http://almizan.lobolmizan.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=382:1390-01-20-11-04-20&catid=118:1390-01-20-11-02-19&Itemid=97


  • صادق دهقانی
  • دوست عزیزی به نام سرباز این نظر را ارسال کردند و ناخواسته گزینه خصوصی را فعال کرده بودند.

    ایشان در کامنت خصوصی دیگری، خواستار بازنشر نظرشان به صورت عمومی شدند.

    متن نظر سرباز:

    سلام مجدد
    1- به چه دلیل و منطقی شما میگید؟؟؟؟
    " آن گذشته هزاران بار از زندگی امروز بهتر بود."
    از زمانی که بنده به عقل رسیدم از تمام اطرافیان پیر و جوان شنیدم که گفتن زندگی قدیم چقدر سخت بوده و الان در چه نعمتی هستند.
    مثلا اینکه قدیم برای یه مقدار آب گرم باید کلی عذاب می کشیدن..
    توی هیچ خونه ای حمام نبود و همه به خزانه ها می رفتند که به انواع بیماری ها مبتلا می شدن...
    یه چراغ نفتی داشتن که شبا باهاش سر می کردن و پدر خود بنده به خاطر وجود دیگران و نبود نور کافی به سختی درسمی خونده...
    به نظر شما اینها یعنی زندگی اون زمان هزار بار بهتر از الان بوده؟؟؟!!!!
    2- شما میگید
    "در یک محله قدیمی، با 50 خانوار اطلاع رسانی بسیار ساده است."
    چرا 50خانوار بودن؟؟
    چون به خاطر نبود امکانات هر سال چندین نفر تلف می شدن..
    به خاطر سادهترین بیماری ها می مردن...
    وسیله نقلیه برای انتقال به مراکر درمانی نداشتن..
    مادران و فرزندان هنگام زایمان می مردن...
    حالا چرا جمعیت زیاد شده ؟؟
    چون اکثر این موانع از بین رفته و زندگی مردم بهتر شده..
    امید به زندگی افزایش پیدا کرده...
    و...
    چرا آپارتمان ساخته می شود چون جمعیت زیاد شده و بالاخره این جمعیت باید یه جایی زندگی کنن.

    3- کاملا درسته که اشتباه از ماست ولی اگر ما رفتارمون رو درست کنیم نیازی به از بین رفتن مدرنیته و اس ام اس نیست.

    4- ممنون از لینک دانلود ولی بنده سعی می کنم کتاب رو بخرم تا اینکه تمام تلاش و سعی نویسنده و ناشر رو از راه نامشروع بدست بیارم
    پاسخ:
    دهقانی:

    1- مطالبی که شما در باب گذشته و تاریخ پیشین نقل فرمودید، اگرچه غلط نیستند، اما چون ناقص هستند، مبنای خوبی برای نتیجه گیری در باب کل تاریخ بشریت نیستند.

    ما در 200 سال گذشته، دچار یک انحطاط تاریخی شدیم.

    و طبیعتاً با انواع مشکلات نیز مواجه شدیم.

    ولی تاریخ ما فقط همین 200 سال اخیر نبوده است.

    فی المثل در عصر صفوی، بدون استفاده از تکنولوژی مدرن، در اصفهان حمامی ساخته می شود که فقط با یک شمع، آب گرم دائم ایجاد می کند.

    بدون این که مانند تمدن مدرنیته برای گرم کردن آب، انواع و اقسام سوخت های فسیلی و هسته ای را مصرف و طبیعت و زندگی انسان ها را به خطر بیاندازد.

    در خصوص پیشرفت های تمدن مدرنیته نیز نظر شما، درست نیست.

    چرا که این تمدن در کنار درمان بسیاری از بیماری ها، خود بیماری های زیاد و مرگ و میرهای زیادی را نیز ایجاد کرده.

    انواع سرطان ها، ایدز، حساسیتها، مرگ و میرهای ناشی از حوادث جاده ای و دو جنگ جهانی که معادل تمامی کشته های جنگ های بشر،کشته داشته و ... که ناشی از آلودگی های محیطی و مواد شیمیایی -به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم- ناشی از تکنولوژی است.

    اگرچه در گذشته امکان مرگ نوزادان زیاد بود-البته آن هم نه در همه طول تاریخ- اما دست کم این بود که رسیدن به سن 100 سالگی امری عجیب نبود.

    اما در دنیای مدرن اگر سکته در دوران 30، چهل سالگی دامن انسان را نگیرد، رسیدن به عمر 70 سال خود یک آرزوست.

    2- آپارتمان بر خلاف تصور شما فقط زاییده افزایش جمعیت نیست.

    بلکه حاصل متراکم شدن جمعیت در یک نقطه خاص است.

    هنگامی که به مدد تکنولوژی و لوله کشی و برق، ناچار هستیم همه یک جا کنار یکدیگر جمع شویم، زندگی آپارتمانی و رو هم رو هم زندگی کردن،نیز ایجادمی شود.

    در حقیقت مدرنیته، نیازهایی را که خود ایجاد کرده، پاسخ می دهد.

    و  نه نیازهای حقیقی را.

    وگرنه اگر به سبک قدیم، از چاه آب کشیده می شد- و آب هم در همه سفره های زیر زمینی و تقریباً به شکل یکنواخت وجود دارد- نیازی به این تراکم نبود.

    3- همان طوری که مدرنیته با رفتارهای ما و تلاش های ما ایجاد شده، اگر سمت و سوی تلاش ما به جهت دیگری معطوف شود، مدرنیته نیز دیگر وجود خارجی نخواهد داشت.

    4- چنان که در ایمیل به شما عرض کردم، لینکی که برای دانلود کتاب گذاشته شده بود، از سایت مؤلف کتاب -جناب استاد طاهرزاده- بود.

    و ایشان خود متن کتب شان را برای دسترسی عموم در اینترنت بازنشر داده اند.

    عرض آخر این که عدم پاسخ گویی مفصل به نظر قبلی شما نه از این بابت بود که از پاسخ فرمایش شما عاجز و یا هراس داشته باشم.

    بلکه غرضم این بود که شما را دعوت کنم که شما را به یک چکیده مناسب از بحث در باب تکنولوژی که نزدیک صد و پنجاه سال است متفکران جهان در باب آن بحث و نکات مهمی را بیان کرده اند، دعوت کنم.

    که این البته به طلب دانایی در وجود  شما و فرصت و فراغ بال شما بر می گردد.

    وگرنه برای بنده، پاسخ دادن کار سختی نیست.

    موفق باشید.


    سلام
    1. متأسفانه تمام تاریخ گذشته همین طور بوده. مگر می شود طی 200 گذشته مردم با بدترین مشکلات رو به رو باشند ولی طی 1000 سال گذشته نباشند؟
    در ضمن اینکه یک نقطه خاصی در اصفهان حمام آب گرم با یک شمع داشته باشن مدرنیته نیست؟؟
    آیا از ابزار مدرنی به نام ظروف و شمع استفاده نشده تا آبگرم شود؟؟!!
    اگر 1000 سال پیش تاریخ تمدن مردم هست آیا 1000 سال پیش شمع اختراع شده بود؟؟
    پس این مدد و کمک مدرنیته است برای آسایش...
    درضمن در گذشته علاوه بر مرگ و میر کودکان بزرگ سالان هم از بیماری در جوانی می مردن(چندین برابر الان) مثل تب مالت و ...
    2. اتفاقا این کمک مدرنیته به حضور مردم در کنار هم بوده. چون مدرنیته علاوه بر گسترش جمعیت رفاه مردم را در محل زندگی شان فراهم کرده.
    مردم ازابتدای تاریخ در کنار رودها زندگی می کردند چون آب مایع حیات هست. مدرنیته با فراهم کردن آب لوله کشی و تمیز رفاهی برای مردم در همین مکان ایجاد کرده و حتی برای گسترش روستا ها سعی شده این امکانات به این نواحی هم برود.
    بروید و ببینید که تیر های انتقال برق تا چه کوره آبادایی کشیده شده تامردم در رفاه باشند.
    در ضمن آب به هچ وجه به صورت یکنواخت در سفره های زیر زمینی نخواهد بود. اصلا فلسفه وجود قنات انتقال آب به سبک قدیم هست که با وجود مدرنیته تبدیل به لوله کشی شده."انتقال" هم یعنی یکسان نبودن امکانات..
    3. تلاش انسان به چه جهتی باید باشد؟؟ جهتی جز رعایت رفاه وگسترش تلاش برای بندگی خداوند؟؟!!
    4. شما به بنده ایمیلی نفرستادید و چنین جمله ای به بنده نگفتید. چون اصلا آدرس ایمیل بنده را ندارید.
    در ضمن در صفحه سایت نوشته شده قیمت کتاب 7000 تومان

    من هم نگفتم شما عاجزید. البته نمی دونم چه کسی از طرف بنده شمارو عاجز اعلام کرده...
    اگر فرصت داشته باشم حتما این کتاب را مطالعه خواهم کرد
    همیشه منتظر پاسخ های شما خواهم بود...
    موفق باشید


    پاسخ:
    دهقانی:

    1- آدرس ایمیل شما در صفحه اول وبلاگ تان درج شده بود. درسمت چپ بالای صفحه.

    m_ilbeygi@iran.ir

    حال اگر به هر دلیلی ایمیل بنده به دست تان نرسیده باشد بحث دیگری است.

    2- دوست عزیز قیمت کتاب چاپ شده کاغذی 7000 تومان است.

    اما خود مؤلف فایل ورد و پی دی اف همه کتاب های خود که با لغ بر سی جلد است را در سایتشان منتشر کرده اند.

    این که شما نسخه چاپی کتاب را بخرید یا نسخه پی دی اف و  یا ورد آن را از سایت مولف بگیرید، بسته به  سلیقه و نوع عادت مطالعه شما دارد.

    3- تلاش انسان برای بندگی خدا باشد.

    و تلاش های دنیوی هم  به خودی خود ارزشی ندارد و هدف نیست.

    چون دنیا مسافرخانه است و معبر و نه خانه دائمی و  مقصد.

    در مدت زمان محدودی که در این مسافرخانه است باید صرفا در حد نیاز و گذران امور از این مسافرخانه بهره بگیرد و در عمارت آن بکوشد.

    چون هدف اصلی چیز دیگری است.

    اصلاً رفاه در دنیا امکان تحقق ندارد.

    چون ماده محدود است.

    در تمدن مدعی رفاه امروز نیز، ده ها بحران دامن بشر  را گرفته.

    از سوراخ شدن لایه اوزون و بحران محیط  زیست گرفته تا موارد دیگر.

    بهشت زمینی اکنون در خود غرب هم دیگر طرفداری ندارد.

    4- منظور از توزیع آب در سفره های زیر  زمینی به صورت یک نواخت این نبود که  کاملا یکنواخت است.

    بدیهی است که حسب مناطق جغرافیایی، نوع خاک، میزان بارندگی، ارتفاع زمین و  ده ها عامل دیگر، سطح آب در نقاط مختلف  فرق می کند.

    اما نه به این معنا که  در یک جا آب انباشته شده باشد که نیاز باشد همه مردم به آنجا هجوم ببرند  و  آپارتمان بسازند و بعد برای اطلاع رسانی جلسه قران اس ام اس بدهند.

    این که برق در تمام ده کورها رفته مگر مایه خوشبخثتی است؟!

    مگر قرار است شب را مانند روز روشن  کنیم که به  برق داشتن دهکوره ها بنازیم؟

    شب کارکردی دارد و روز کارکردی.

    اگر شب را مانند روز روشن کردیم،  یعنی شب  را  از کارکرد خود که سکنا و آرامش است خارج کرده ایم.

    شمع  اولاً از طبیعت به دست می امد.

    نه با تغییر و نابودی  طبیعت

    ثانیاً با نورش کمک می کرد که نیازهای ضروری ما در شب  برطرف شود

    بدون آن که شب مانند روز روشن شود

    تقصیل این بحث در این جا میسر نیست.

    اگر  مایل بودید خود کتابهایی که درا ین زمینه هست را مطالعه بفرمایید.

    تشخیص درستی یا بطلان و قضاوت در باب آنها به عهده شما بعد از مطالعه آن کتاب ها.
    مورد 1 بررسی میشه
    مورد 2 و 3 نظر بنده هم هست و پاسخی از طرف شما محسوب نمیشه!!!!(متوجه منظورتون نشدم)
    4. در مورد یکنواختی خودتان حرفتان را نقض کردید و به حرف بنده برگشتید.
    در مورد برق. بله خوشبختی است. اینکه شما دوست دارید در شب و ظلمت به سر ببرید سلیقه شماست و نه زیان مدرنیته.
    شمع از چربی حیوانات بدست می آمد که حیوانات رو می کشتند و از چربی آنها استفاده می کردند و این لطف مدرنیته بد که به جای کشتار بیشتر حیوانات از ماده شیمیایی به نام پارافین برای ساخت شمع استفاده کرد.
    شب به هیچ وجه مثل روز روشن نشده و نخواهد شد.
    ارجاع به کتاب پاسخی از طرف شما محسوب نمی شود و با این روشن

    "هیچوقت و هیچ جا برای شما جای بحث مسیر نمی شود."

    شما که مطالعه کردید(که اگر سودی داشته) باید بتوانید از کتابها و منطق صحیح و عقلانی برای اثبات حرف خود استفاده کنید و نه ارجاع فرد به کتاب....
    کمی باز تر فکر کنید و از بسته کردن و محدود کردن فکر خود جلوگیری کنید و راه درست را بشناسید
    موفق باشید
    التماس دعا
    یا علی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی