تشویش

تشویش، بنیاد احوالات انسان است

تشویش

تشویش، بنیاد احوالات انسان است

تشویش

دستاوردهای بشری

چهارشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۵:۴۸ ب.ظ

هنگامی که صحبت از اخذ تکنولوژی موجود از تمدن مدرنیته می‌شود،  طرفداران رویکرد « خوبش را بگیر، بدش را رها کن »، استدلال زیر را مطرح می‌کنند:

صغری: تکینیک موجود در غرب، یکی از دستاوردهای بشری است.

کبری: دستاوردهای بشری اختصاص به قومی خاص ندارند و برای همه قابل استفاده‌است.

نتیجه: تکنیک موجود نیز اختصاص به مردم مدرن و غربی ندارد و برای همه از جمله ما مسلمانان قابل استفاده است.

در زمانه ما حرف‌های زیادی مطرح می‌شود، که به خودی  خود غلط نیستند. اما نقص آنها در این است که ناقص‌اند و نیاز به گزاره‌هایی دارند، تا کامل شوند و این قیاس نیز یکی از این موارد است.

کسی نمی‌تواند ادعا کند که دستاوردهای انسان‌ها تنها برای همان عده از انسان‌ها که آن را ساخته‌اند قابل استفاده است. خصوصاٌ که دستاوردهای بشری چه از سنخ ابزار باشد و چه  از سنخ باورهای معرفتی، همگی زاییده تفکراند. تفکر نیز تحت مالکیت شخص یا قومی خاص در نمی‌آید. تفکر یک امر مجرد است و هرکس که خود را مستعد آن کند، به درک آن نائل می‌شود.

اما یک نکته را از یاد نباید برد. « و نفس و ما سواها* فالهمها فجورها وتقواها»(شمس 7-8).خالق انسان و تسویه کننده نفس و روح او مدام در حال الهام فجور و تقوا به قلب انسان است. الهام فجور بدست شیطان که یکی از مخلوقات خداست، انجام می‌شود و الهام تقوا، توسط ملائکه. هر اندیشه‌ و خیالی که از ذهن و قلب آدمی می‌گذرد از دو حال خارج نیست، یا القاء شیطان است یا الهام ملک.

خصوصیت شیطان آن است که اهل عجله و بی‌قراری است و الله اهل قرار و بقاء. «التأنی من الله و العجله من الشیطان». الله تعالی، کمبودی ندارد که بخواهد با حرکت‌های بسیار، در برآورده‌کردن آن کمبودها سعی کند. هر آن کس که اللهی شود نیز اهل قرار و بقاء خواهد بود. راوی می‌گوید، در جنگ صفین امیرالمؤمنین را دیدم که در خیمه‌شان با چنان طمأنینه‌ای  نشسته بودند، که انگار، نه انگار مشغول جنگ  هستند.

از صدر تا ذیل تکنیک موجود، نتیجه القاء شیطان است. شاهد این ادعا همین که، تکنیک در پی سرعت بیش‌تر و عجله است. ماشین ما را "سریع‌تر" به منزل می‌رساند. زودپز غذا را "زود‌تر" می‌پزد. تکینیک‌های "تندخوانی" به ما می‌آموزند تا مطلب را "زودتر" بخوانیم. اینترنت موجب می‌شود تا پیام‌ها "زود‌تر" به مقصد برسند. لودر "زودتر" از بیل خاک‌ها را جابجا می‌کند. کامپیوتر "زودتر" از چرتکه محاسبات را انجام می‌دهد و‌...

همه اجزاء تکنیک موجود شیطانی است و القا شیطان. بمب اتم ساخته انشتین است اما ایده ساخت آن القاء شیطان. لامپ برق به دست ادیسون ساخته‌شد، اما جرقه آن را شیطان در ذهن ادیسون انداخت. "من فکر می‌کنم پس هستمِ " دکارت، القاء شیطان بود. "این فاهمه ماست که به جهان خارج صورت می‌دهدِ" کانت، "روان مطلقِ " هگل، ‌"ابرمردِ" نیچه، "‌د نالج ایز پاورِ" بیکن، "همزمانی پدیده‌ها هیوم،‌ "اگزیستانسیالیسم" سارتر و... همه و همه القاء شیطان بودند.

تمامی پدیده‌های تکنیک، دستاورد بشرند. این حرف غلط نیست. اما ناقص است. این تکنیک دستاورد بشری است، که تحت تأثیر شیطان دست به ابزارسازی زده‌است.

 آنها که از دستاوردهای بشری و جهان وطنی آن و ضرورت اخذش سخن می‌گویند، اگر به بیان همین جمله اکتفا کنند، کلام‌شان نیز بالعرض شیطانی است. چرا که با این کلام ناقص خود، راه را برای نفوذ تکنیک بالذات شیطانی مدرنیته، به درون جامعه اسلامی و تطهیر و تئوریزه کردن آن باز می‌کنند.

تطهیر تکنیک موجب می‌شود که ما از این نکته  غفلت کنیم  که "تکنیک شیطانی مانع از نزدیکی به خداست". بواسطه این غفلت، به صورت بی‌رویه تکنولوژی را می‌خریم و مصرف می‌کنیم. و در نتیجه جامعه‌ای از که تکنیک شیطانی استفاده می‌کند به تدریج از خدا دور می‌شود. همان‌طور که از 68 به این سو که در مرزهای قلب و عقل‌مان را برای ورود هرنوع تکنولوژی باز کردیم، مردم هر روز از خدا دورتر شدند.

  • ۹۰/۰۲/۲۱
  • صادق دهقانی

نظرات  (۹)

  • ابو عباس .حمزه
  • لطفاتبیین کنید چگونه می‌شود فرق القائ شیطان از الهام ملک را تشخیص داد.
    چون احساس می‌کنم بدون ملاک بسیار در تشخیص این دو خلط می‌کنیم.
    سلام
    با تشکر از تحلیل قشنگت.
    ولی به نظرت تنها با نشان دادن اینکه این تمدن به دنبال سرعت است می‌توان به القا شیطانی بودنش رسید (قبول دارم که سرعت آن مافوق تحمل طبیعت و در جهت تعامل با آن نیست)
    ولی آیا هر تمدنی سهولت را در انجام کارش دنبال نمی‌کند (نه به عنوان هدف بلکه به عنوان فرع) _ جدا از بحث سرعت معقول آیا از زاویه‌ی دیگری می‌توان به آن نظر کرد؟
    در مسأله اثبات شیطانی بودن این تمدن، حق را به تو می‌دهم. روایتی که ذکر کردم و استناد به آن تنها یک شاهد و مؤید برای ادعای بنده بود. برهان فلسفی محکم برای اثبات این حرف وجود دارد. اگر درست در خاطر داشته باشم در برخی از جلسات مباحث مدرنیته و توهم، استاد طاهرزداه بخشی از این براهین فلسفی را تقریر کرده‌اند.
    اما آن حرفت که گفتی" ولی آیا هر تمدنی سهولت را در انجام کارش دنبال نمی‌کند (نه به عنوان هدف بلکه به عنوان فرع)" را چندان کلام محکم و متقنی نمی‌دانم. چرا که سهولت حد یقف ندارد. نه اینکه تمدن دینی به دنبال این است که کارها را سخت کند! بلکه تمدن دینی می‌خواهد ما را از سودای طلب "آسایش" و "سهولت" و "راحتی" در دار دنیا آزاد کند، چرا که در دنیا "راحتی" خیالی خام است.
    سلام
    منظور بنده هم صرف آسایش نبود که رفاه به سکون می انجامد که مقابل حرکت است
    ولی ما باید متوجه باشیم که تمدن برای همه ی افراد جامعه است و افراد با توجه به درجه شان هرکدام نیازهای متفاوتی خواهند داشت (در کل متفاوت نیستند ولی با توجه به رشدشان علی القاعده در درجات مختلفی است) و مجبور به بر اوردن نیازها از زمین تا به آسمان خواهد بود و با برآوردن نیازهای مشروع زمینی(که خواه ناخواه یکی شان هم سرعت متعاملانه است) به آسمان برساندشان.
    تا به عصر عدالت جهانی برسد... انشاالله
    در جواب سجاد: یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید
    فقر و نیاز ذاتی انسان است و الذاتی لا یعلل و لا ینفک. نیاز همواره با ما هست و محال عقلی است که بتوانیم با ابزار مادی آن را برطرف کنیم،‌تنها با اتصال به اللهی که عین غناست می‌توانیم بالمجاز ما نیز غنی شویم چرا که خود او گفته که حمید است و اهل بخشش و برطرف کردن فقر فقراء.
    نیاز انسان را با ابزارها نمی‌توان دفع کرد بلکه با ارتباط با خدا باید این نیازها را رفع کرد. وگرنه اگر هزاران هزاران ابزار مادی دست به دست هم دست دهند نمی‌توانند ر سوزنی نیاز ما را برطرف کنند.
    برادر سجاد تصور می‌کنم که مباحث غرب‌شناسی استاد طاهرزاده را مطالعه کرده‌ای. اما اگر فراغ بال دارید یک مرور دوبار هبر آثار ایشان خصوصاً کتاب تمدن زایی شیعه داشته باش. یا علی
    در جواب حمزه: علامه طباطبایی می‌فرماید اگر القایی در قلب‌تان گذشت نگاه کنید بعد از آن، قلب‌تان در اقبال و انبساط می‌رود یا به ادبار و انقباض دچار می‌شود. اگر اولی بود از جانب ملک است واگر دومی بود القاء شیطان است.
    سلام
    تصمیم داشتم تا آخر این ترم بیشتر روی درسام تمرکز کنم خوندن این
    وبلاگ رو هم موکول به تابستون کنم. ولی نمی دونم چی شد که...
    شاید ترسیدم تا چند ماه دیگه وبلاگت کتابی بشه
    به قطر.... به قطر یه فیل (خیلی زیاد!)
    خدا خیرت بده، وبلاگ خوبی دازی، امیدوارم این کار رو با جدیت ادامه بدی
    تا سال دیگه از تو پادگان هم برات کامنت بذارم.

    یه سوال دارم ما اصولاً از کدوم گذشته دفاع می کنیم؟
    معتبر ترین تاریخ بشری رو قرآن معرفی میکنه... قوم عاد، ثمود، بنی اسرائیل، لوط ووو
    قاعدتاً ادراک شدید ترین حضور در زمان خاتم نبیین میسر بوده... دوران مردمانی که تنها به فاصله چند ماه از غدیر سقیفه بر پا می کنند و به فاصله 2 ماه آن بلا را بر سر دخت پیغمبر می اورند و 25 سال علی رو خانه نشین می کنند و 10 یاس پس از او را پرپر می کنند و...
    تاره این زمانی بود که نور اسلام تجلی کرده بود...
    طاهر زاده با مثال سنگ های عظیمی که چند هزار سال پیش فراعنه جابجا می کرده اند که با نیرو های متافیزیکی و صد در صد شیطانی بوده چه را می خواهد اثبات کند؟؟
    در ثانی اگر گذشتگان ما احساس حضور بیشتری می کردند چرا پا در راهی گذاشتند و انتخاب های کردند که ثمره امروز آن ما باشیم...چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    در جواب رشید: اگه فکر کردی می‌تونی از دست ما لیز بخوری و فرار کنی بری سربازی سخت در اشتباهی. شما سربازیت اینه که بیای ..زه!
    اما در مورد سؤالی که گفته بودی باید بگویم ما از گذشته دفاع نمی‌کنیم، گذشته نیز تا حدی دچار طاغوت‌زدگی و طاغوت‌پرستی است. صحبت بر سر این است که در گذشته یک نحوه رجوع به غیب ولو به قوای شیطانی غیب بود اما این تمدن کاملاً حس زده و بریده از غیب است. ما دعوت به گذشته هم نمی‌کنیم اما تمدن امروز را بدترین تمدن تاریخ می‌دانیم.
    حرف اینه که انسان همیشه روحیه ی ناسپاسی و ستیزه جویی رو با خودش داشته "کان الانسان اکثر شیء جدلا"
    قبول، انسان جدیدی متولد شده، لذت اصالت پیدا کرده، همگی ماها به نحوی دچار اکنون زدگی شدیم.
    اما آخه گیریم بشر از این روحیه ی حس زدگی هم نجات پیدا کرد در بهترین حالت میشه همون انسان قبل از رنسانس. آخه چه فرقی می کنه بین رجوع به غیب شیطانی آنروز و به هست قانع شدن و غایت دونستن زندگی دنیایی امروز؟چه تضمینی است که بعد از این مرحله رجوع به حق داشته باشه؟ حال آنکه تاریخ بار ها و بار ها تکرار شده.
    چند جای قرآن دیدی که از انسان تعریف کنه؟ همش اعتراض و هشدار و شکایت به این جانور دو پا که آخه غیر از کفر چه بلدی؟ "کان الانسان کفورا"
    البته در مقام عمل (تقریباً) کاملاً باهات موافقم. آن هم از این جهت که ما مأمور به وظیفه ایم. اما حقیقتاً تا خود انسان نخواهد تغییری در سنت های خدا هم وقوع نخواهد یافت. اما انسان نمی خواهد... 11هزار سالی است که نمی خواهد...هزاران پیغمبر دیده و نخواسته... شق القمر دیده و نخواسته... بهشت دیده و نخواسته...
    حال که نه رسولیست و نه معجزه ای و نه ...
    جز مهدی(عج) که را یارای آدم کردن این شبه انسان است؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی