صد رحمت به سید جمال
· آقای دکتر رضا داوری اردکانی در صفحه 5 از کتاب " ما و راه دشوار تجدد" می نویسد :
"مرحوم سید جمال الدین اسد آبادی" در یک سخنرانی گفته بود برای نتیجه گرفتن از آموزش های جدید و راه یافتن به علم و صنعت اروپایی باید با فلسفه اروپاییان آشنا شد". البته آقای دکتر داوری در آن جا به این سخن هم نقدی دارند که آیا با صرف تدریس و آموختن فلسفه غرب اساس و بنیان تمدن جدید گذاشته می شود؟ از این سخن می گذریم که فرصت دیگری را می طلبد.
· می خواستم بگویم صد رحمت به سید جمال! که باز هم چنین دقت نظری داشته است. امروز ما آن چنان عجله داریم و دوست داریم که هر چه سریعتر راه سخت و چند ساله غرب را در زمینه تکنولوژی بپیماییم که حتی حاضر نیستیم یک بار هم که شده لااقل به طور عمیق و جدی پس از 150 سال! در مبانی و مبادی فکری- فلسفی "تکنولوژی و علوم تجربی جدید" فکر کنیم و ببینیم که علوم جدید چرا و چگونه و با چه ملزوماتی و در چه زمینه فلسفی و فکری و اجتماعی و انسانی ایجاد شده است. شاید جالب باشد یک دانشجوی دکترای علوم تجربی حتی یک دو واحدی در رابطه با تاریخ علم و یا مبادی علم همچون مباحث فلسفی مربوط با آن ، روش استنتاج علوم و میزان اعتبار آن ها و .. نمی خواند. (البته جدیدا در دانشگاه صنعتی یک دو واحدی در این رابطه در دانشکده ریاضی گذاشته اند که آن هم اختیاری است!) همین الان که ما فکر می کنیم علوم مهندسی کاشف از واقع می باشد در خود دنیای غرب 4 مکتب فکری نسبت به کاشفیت و یا اعتباری و انتزاعی بودن علوم مهندسی وجود دارد. ( می توانید به فصل ششم از کتاب علم و دین نوشته ایان باربور با ترجمه آقای خرمشاهی مراجعه نمایید).
· اصلا اگر این مباحث را، همچون وابسته بودن علوم مهندسی به دیدگاه های فلسفی در رابطه شناخت جهان خارج منکر نشویم و خیلی بی مزه نگوییم که مگر موشک و بیل مکانیکی به فلسفه ربط دارد و بین بیل مکانیکی و بیل چه فرقی است، این ها را بی فایده می انگاریم و گوشمان به این حرف ها بدهکار نیست و مانع پیشرفت سریع خودمان میدانیم و مایه اتلاف وقت و یا دستاویزی برای کسانی که می خواهند از زیر بار تکلیف شانه خالی کنند و یا عامل استکبار!
البته که حق داریم این جوری باشیم، چرا که تکنولوژی جدید از درون ما نروییده. بلکه وقتی میوه های شیرین آن را بر روی شاخه های تمدن غربی دیده ایم و آرزوی داشتن آن را کرده ایم و طالب هواپیما و ماشین و پل و غیره شده ایم، معلوم است که دیگر گوشمان به این حرفها بدهکار نباشد. البته که شتاب روح این زمانه است و همه چیز با سرعت نشان داده می شود و دیگر جایی برای تانی و تامل باقی نمی ماند آن هم برای ماها، که با تانی و تامل و تفکر انس نداریم.
· بخواهیم یا نخواهیم اساس و شرط ایجاد این تمدن و تکنولوژی موجود که یکی از شئونات تمدن جدید است،" فلسفه و عقل جدید" یا همان" عقل کانتی" بوده است و این واقعیتی است که برای خود غربی ها اصلی است آشکار، ولی برای ما امری است پنهان که حتی جهل مرکب داریم یعنی نمی دانیم که اصلا این تمدن بنیانی به این صورت داشته است تا چه برسد به اینکه بر مبادی فکری این تمدن تسلط داشته باشیم.
خلاصه مطلب اینکه برای عبوراز این تمدن و یا حتی ( اگر امکان داشته باشد) اخذ شانی از شئونات غرب مثل تکنولوژی به شناخت و تسلط بر مبانی این تمدن نیاز داریم.
- ۹۱/۰۱/۰۹
از وقتی آقا بحث تولید علم رو مطرح میکنه ما توی علوم جدید جزو کشورهای برتریم مثه نانو که تو مباحث مختلفش به طور میانگین جزو 5 کشور اولیم (تو مبحث نانو کامپوزیت کشور 17 ام و تو نانو دارو کشور سوم و . . . ) مبحث سلول های بنیادی و کشت سلولی و . . . الحمدلله از هر 5 کودک سرطانی به طور میانگین 4 - 4.1 نفرشون با همین سلول های بنیادی دارن درمان میشن در صورتی که این آمار تو آمریکا از هر 5 کودک 3.2 نفره !
من احساس نمیکنم چون توی علوم قدیمی خیلی عقبیم پس کلا کشور عقب مونده ای هستیم فکر نمیکنم این علوم در طول هم باشن که تو این عقب موندگی ما تو صنعت و تکنولوژی رو کردی پیرهن عثمون و داری ازین عقب موندگی تو توجیه نفی کل غربت استفاده میکنی . . . اولا علینا بالبصیرت ثانیا علیکم بالبصیرت
داش صادق از این دو سه تا پست اخیرت احساس میکنم بجای اینکه بشینی درست و درمون بحث غرب و تکنولوژی رو واسه ما و خودت روشن کنی داری "پاکن غرب" رو گاز میگیری و سیبیل آتشین واسه طیف مخالف خودت میکشی . . .
به تمسخر گرفتن نه به من کمک میکنه نه به تو !
ببین من فعلا تکلیفم یه چیز دیگه س داره فعلا به اون رسیدگی میکنم پس تو این تکلیفی که افتاده گردنت رو درست انجام بده که من و ما هم بتونیم ازش استفاده کنیم ( تبیین مبانی غرب و غرب شناسی )
هیس . . . حرف نزن . . . و من الله التوفیق