تشویش

تشویش، بنیاد احوالات انسان است

تشویش

تشویش، بنیاد احوالات انسان است

تشویش

«گذار» واژه‌ای برای فرار!

پنجشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۱، ۰۷:۰۵ ب.ظ

در حال حاضر در نحوه مواجهه با غرب در کشور، در میان دو گروه اختلاف هست.

کسانی که معتقدند غرب خوبی‌هایی دارد و بدی‌هایی و خوبی‌هایش را می‌گیریم و بدی‌هایش را رها می‌کنیم(من این ها را تئوری دوم می‌نامم).  دسته دیگر کسانی هستند که  که معتقد به نفی کلی غرب هستند.(این‌ها تئوری سوم هستند. )

اهالی مکتب «خوبش را بگیر، بدش را رها کن» غالباً‌ حاضر به بحث و گفت و گو برای اثبات حقانیت نظرشان نیستند. و آنها وقتی هم که در بیان دلیل و برهان برای اثبات نظرشان بر می‌آیند غالباً‌ به بیان این مطلب که  نظر ما همان نظر امام، رهبری و شهید مطهری است، اکتفاء می‌کنند و نزد خود می‌پندارند که نظر خود را ثابت هم ‌کرده‌اند.

اگر بگوییم مگر امام و رهبری معصوم هستند که شما به نظر ایشان استناد می‌کنید هم بحث ما چندان به نتیجه نمی‌رسد. زیرا آنها در موقف کنونی چندان لزومی برای حقانیت فکرشان نمی‌بییند. چرا که آنها احساس می‌کنند اصلاً‌ تکلیفشان بحث در مورد غرب نیست. در حقیقت آنها بحث از غرب و نفی کلی آن را بیشتر مایه اتلاف وقت می‌دانند.

البته ما هم مزاحم ایشان نمی‌شویم و با آرزوی موفقیت  برای ایشان در امر گرفتن خوبی‌های غرب و وانهادن بدی‌هایش،‌ آنها را به حال خود رها می‌کنیم.

اما رفتار دوستان اهل نفی کلی غرب به مراتب عجیب‌تر وشگفت‌انگیزتر است. این دوستان از یک سو معتقد به نفی کلی غرب هستند و از دیگر سو سخت اصرار دارند که روند کنونی که جمهوری اسلامی برای مواجهه با غرب و عبور از آن انتخاب کرده‌است کاملاً به حق و درست است و باید تمام تکنولوژی های موجود در غرب و بلکه حتی پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌ها را نیز از غرب گرفت، تا بتوان از غرب عبور کرد.

این گروه از یک سو از «گزینش تکنولوژی از دریجه بینش توحیدی» سخن می‌گویند و از دیگر سو معتقدند برای گذار باید تمام پیشرفت‌های تکنولوژیک غرب را گرفت.

سؤالی که برای نگارنده وجود دارد این است که اساساً تفاوت خارجی و نه ذهنی دوستان نفی کلی غرب، با اهالی خوبش را بگیر، بدش را رها کن در چیست؟

هر دو گروه وقتی به انرژی هسته‌ای می‌رسند در گرفتن آن با هم موافق می‌شوند. یکی به نام توسعه و دیگری به نام گذار

هر دو گروه وقتی به نانوتکنولوژی می‌رسند، با هم اتفاق نظر پیدا می‌کنند یکی به نام پیشرفت و دیگری به نام کم کردن روی غرب.

هر دو گروه وقتی به سلول‌های بنیادی می‌رسند فتوا به گرفتن آن می‌دهند. یکی به شوق پیشرفت و دیگر به نام گذار.

به راستی این گذار چیست که می‌توان در زیر آن هر کاری کرد؟ نکند که «گذار، واژه‌ای برای فرار» است. برای فرار از بحث.

اگر وضع و روند کنونی درست است،‌ چه نیازی به این همه بحث و استدلال و برهان اندر معایب تکنولوژی هست؟

آیا این کار عاقلانه است که لقمه را دور سر مخاطب خود بچرخانیم و اول جوانان را نسبت به تکنولوژی بدبین کنیم و زیرآب آن را بزنیم و بعد در ادامه فتوا به پیشرفت در آن بدهیم. اگر قرار به پیشرفت در همین تکنیک است، آیا بهتر نیست اصلاً از همان ابتدا ذهن جوانان‌مان را مشوش نکنیم تا بعد بخواهیم با هزار توجیه و تفسیر و تأویل واستدلال‌های لایتچسبک، گرفتن همین تکنولوژی را تجویز کنیم؟

البته این دوستان می‌توانند ادعا کنند (همان طور که این ادعا را هم می‌کنند) نخیر برادر! ما در پستوی ذهن‌مان به یک گزاره معتقدیم که اهالی خوبش را بگیر بدش را رها کن، به آن اعتقاد ندارند.

ولی این سؤال پیش خواهد آمد که یا این گزاره‌ای که در پستوی ذهن دوستان موجود است، موجب تغییری در عملکرد کنونی جمهوری اسلامی می‌شود و یا خیر؟

اگر می‌شود، پس دوستان نفی کلی باید بیایند و بگویند از نانو و انرژی هسته‌ای و سلول بنیادی کدام را نباید گرفت؟

اگر هم آن گزاره ذهنی‌شان هیچ تفاوتی در عمل و وضع کنونی به بار نمی‌آورد ترجیح با این است که این گزاره ذهنی در ذهن جوانان ما القاء نشود. چرا که گزاره‌هایی مانند «کلی بودن غرب» و بدبینی حاصل از آن نسبت به تکنولوژی موجب می‌شود دست و دل جوانان ما در راه علم و تحصیل آن و پیشرفت علمی و تکنولوژیک را سست کند.

به نظر می‌رسد اکنون همگان به نوعی با پیشرفت و توسعه کنار آمده‌اند و نزاع‌ها بیشتر از اینکه حقیقی باشد، لفظی است. یکی لفظ توسعه را برگزیده و دیگری لفظ پیشرفت و سومی واژه مبهم گذار را.

 

  • ۹۱/۰۱/۱۷
  • صادق دهقانی

نظرات  (۴۰)

سلام برادر
فکر میکنم دلیل مقاومت در پذیرش عملی نفی غرب ، نیاز به پوست اندازی باشد !
وحشتی که من از این پوست اندازی حس میکنم انقدر هست که آن را نزدیک شدن به کفر یا پوچی یا بن بست میپندارم ! در تعطیلات عید خیلی سعی کردم نگاهم را عوض کنم ولی بعد از تعطیلات وضعم بهتر نشد که بدتر شد ! در حقیقت ما تغییر عالم را به بازیچه گرفتیم ! تغییر عالم را به قول شما بدبینی به غرب گرفتیم بدون اینکه اقدامی برای این تغییر عالم انجام دهیم ! از مدتی که من یک غربزده به تمام معنا بودم و عاشق مظاهر به مراتب پوچ تر از انرژی هسته ای ، تا الان که وبلاگ شما را میخوانم کمتر از 9 ماه فاصله است اگر به خودم نگاه کنم تغییری احساس نمیکنم ! شاید از غربزده بودنم کاسته شده باشد ولی عالمم عوض نشده ! فقط کلی نظریه دهن پر کن بلدم که آن ها را برای خودنمایی بلقور میکنم ! وقتی تصمیم نگیری که پوست اندازی کنی هرچقدر هم کتاب بخوانی سال چهارم دانشگاه باشی اصلا فیلسوف باشی و پژوهشکده دستت باشد ، باز هم غربزده ای !
عقاب برای اینکه زنده بماند در 40 سالگی نوکش را به سنگ میکوبد و آن را از جا میکند این کارش باعث میشود که 30 سال دیگر زنده بماند ، آیا ما حاضریم اینطور عوض شویم ؟ آیا حاضریم برای زنده ماندن انقلاب و اوردن اسلام حقیقی از حرف به عمل نوکمان را بشکنیم ؟ این شکستن مادی نیست که اگر بود هزاران غرب زده هستند که اموالشان را بارها انفاق کرده اند هزاران غربزده هستند که تمامی مظاهر پولی و درآمدی را بر خود حرام کرده اند پس چرا اینقدر آوینی غریب است ؟
راهی که آوینی واردش شد و شما انشاالله بتوانی در آن قدم بگذاری بسیار موحش است ، آدم هایی که واقعا در این راه هستند بدبختی عجیبی دارند از طرفی باید " نحن نکلم الناس علی قدر عقولهم باشند " از طرفی باید فکر و ذکرشان ارتقای " عقول ناس " باشند ، ایجاد توازن بین سنگین حرف زدن و سنگین حرف نزدن دیوانه کننده است ! این وسط ارتقای عقل خودت هم نور علی نور است ( در حقیقت برای تماشاگران قوز بالا قوز است )


موفق باشی برادر
حس همسفر کوهنوردی را دارم که بخاطر ناتوانی هایی که خودش برای خود ایجاد کرده وسط راه به همسفرش خدا قوت میگوید و همانجا به امید به مقصد رسیدن دوستش به انتظار مینشیند ! اگر توانستم خودم را برسانم که هیچ ولی اگر نشد تا اخر عمر انتظار به مقصد رسیدنت را دارم !
با سلام
فکر کنم مشکل را مقام معظم رهبری حل نموده است ما باید برای عبور از غرب دو مقوله را فعلا از هم جدا کنیم مقوله علوم انسانی و مقوله تکنولوژی اگر بیایم ابتدا علوم انسانی را اسلامی کنیم و بر اساس ان نیرو تربیت کنیم کم کم افرادی ظهور میکنند که بر اساس ان علوم انسانی اسلامی ابزار متناسب می سازند و کم کم زمینه نفی تکنولوؤی فراهم می شود.همان اتفاقی که در غرب افتاد ابتدا نگاهشان به عالم و انسان تغییر کرد بعد بر اساس ان نگاه در زمینه های مختلف فکر کردند کار نمودند و این تمدن را ساختند ما هم باید همین راه را برویم .
با سلام در سایت پارسینه فایل سخنرانی دکتر عباسی در مورد فلسفه وجود دارد خوب هست نقد و بررسی شود.
  • حیدر رحیم پور
  • آن چه را که می‌نویسم نه تنها حکم شرع مقدس بلکه تجربه‌ای است که نه یک بار بلکه صد بار با حواسم حس کرده‌ام و ذائقه‌ام طعم تلخ آن‌ها را چشیده و جانم از پلیدی‌اش رنج برده‌است.سرورم با این اداراتی که از شاهان به ما ارث رسیده و غرب کافر به کام خود دستکاری کرده است، جمله نجات بخش “تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی” تحقق‌پذیر نیست. زیرا که شرع مقدس می‌فرماید: اگر گلاب را در ظرف آلوده به شراب بریزید گلاب هم نجس می‌گردد و پزشکان می‌گویند اگر بهترین غذاها را در ظرف آلوده به میکروبی بریزید آن غذا آدم‌کش می‌گرددو با چنین مدارک و تجربه‌های تلخی که از اداراتمان دارم، باور دارم که اگر کارآفرینان تا پایان سال در پی تولید بدوند در پایان دوندگی‌ها چیزی به جز یک جفت کفش پاره و سرمایه‌ای بر باد رفته و دلی شکسته حاصلی نمی‌برند. من که چند بار ماجرای مهندسانی که کمر همت برای تبدیل آبیاری ابتدایی کشاورزی را به آبیاری صنعتی بربستند را به مسئولان گزارش داده‌ام لیکن در این جا به عنوان سندی بر ادعا دگر بار تکرار می‌کنم.و چون مهندسان آبیاری صنعتی دریافتند بیشترین سوبسیدهای آبیاری (سالی ۱۰۰میلیارد تومان) خرج خرید ورق‌های ژئوممبران می‌شود و این ورقه‌ها از جزیره‌ای فسقلی وارد می‌گردد. به ریاست جمهور گزارش می‌دهند و ایشان مبلغ هشت و نیم ملیارد تومان بیش از تمام مخارج تاسیسات به بانکی حواله می‌دهند لیکن گروه چهار سال برای اخذ مجوزها از ادارات، پیاده‌روی می‌کنند و هفت خان رستم را که در نوردیدند همان بانک سه هزارملیارد تومانی می‌فرماید ما چنین بودجه‌ای نداریم! گر چه توان پرداخت سالی ده میلیارد از این ورقه‌ها را دارد و در این چهار سال ۴۰۰ ملیارد تومان را پرداخت کرده است و گروه را به تهران از پی نخود سیاه فرستاده است و چون نخود سیاه وجود ندارد، زمین‌گیر می‌گردند و لحظه درماندگی به جزیره دعوت می‌شوند و به آنان گفته می‌شود بیش از این خود را نیازارید زیرا ما در میان مسئولان کشور شما، دوستان و شرکایی و در هر اداره یاوری داریم که به شما اجازه همکاری با ما را نمی‌دهند.
  • حیدر رحیم پور
  • و گروه صدها شکایت می‌کنند و دادرسی نمی‌یابند!!این یکی گرم و گیراتر است: نویسنده فرهنگ‌نامه شیمی؛ برنده کتاب سال پس از آن که در کشوری با درآمدهای بسیار، اشباع می‌گردد، مصمم می‌شود برای حفظ ایمان نوه‌هایش، به همراه سه فرزند پزشک و دانشمندش به ایران برگردند و بیمارستان خیریه‌ای در یکی از مناطق محروم مشهد تاسیس کنند. اداره بهداشت خراسان رضوی می‌فرماید ما در صورتی با تاسیس چنین بیمارستانی موافقت می‌کنیم که آن را در بالای شهر و منطقه‌ای بسازی که آپارتمان‌های تازه‌ساز آن جا را متری ۶ ملیون تومان می‌خرند و در انتهای خیابان طبرسی منطقه‌ای با نیم ملیون فقیرنشین مجوز داده نمی‌شود. دکتر هنگامی که از ساختن بیمارستان در منطقه فقیرنشین مایوس و مصمم می‌شود خیراتی خود را در کشور دیگری تاسیس کند با خنده تلخی به من می‌گوید: تو با این ادارات چگونه می‌توانی در ایران نفس بکشی؟ و این داستان را برایم حکایت می‌کند:
    در آن کشور می‌خواستم برای کسب درآمد بیمارستان خصوصی بسازم و من برای کسب مجوز، نامه‌ای به سازمان بهداشت نوشتم و خود بردم . مسئول پس از خواندن نامه با لهجه مشهدی مرا به نام خواند و گفت عمو جان این جا که ایران نیست که برای هر کاری از هر چه اداره در کشور دارید استعلام بگیرید. برو خواسته و داشته‌های خود را در گزارشی بنویس و به اداره کاریابی بده و آن جا پس از پانزده روز، تمام راهکارها را به تو نشان می‌دهند و من چنین کردم و ۱۵ روز بعد چنین دفترچه‌ای به درب خانه‌ام آوردند. شهرداری از خدمت من تشکر کرده بود و نوشته بود اگر بیمارستان را در فلان منطقه فقیرنشین تاسیس کنی ما هر چه پول لازم دارید با نرخ ۴% تقدیم می‌کنیم و القصه ما با امضایی، ساختن بیمارستان را به شرکتی واگذار کردیم و ۱۱ ماه بعد بیمارستان به بهرداری نشست و ما از لحظه تاسیس تا امروز پول پارو می‌کنیم . اما در این جا برای تاسیس بیمارستان خیریه‌ای در زمین خود و به خرج خود سرم سفید شده و به بلاد کفر برمی‌گردم چه ادارات آنان با فرهنگ اسلام از ادارات شما آشناتر هستند؟!!
  • حیدر رحیم پور
  • آه که فرهنگ اداری دل‌خواه شهدای ما در کافرستان پیاده شده است و فرهنگ ادارات دل‌بسته کفر در کشوری که ما به خاطر نمایش اسلام در آن، رودخانه‌ای خون داده‌ایم. سرورم و مسئولان دلسوز! تا ما هم چنین اداره‌هایی نداشته باشیم هر چه بکاریم، درو کنیم و در انبان ذخیره بریزیم در پایان زحماتمان، انبان خالی را بر دوش می‌کشیم. و لا حول و لا قوه الا بالله.
    در جواب جواد:
    کسی می‌تواند از گذار سخن بگوید که ابتدا غرب را نفی کلی کند، بعد برای عبور از آن مرحله گذار قائل بشود.

    سخن شما نیز وقتی درست است که آقا نیز اهل تئوری سوم و نفی کلی غرب باشند. چیزی که اتفاقاً به عکس است.

    آقا اهل تئوری دوم هستند. ظاهراً شما مطالب یکی دو پست اخیر نیست‌انگاری را نخوانده‌اید.

    ضمناً علوم انسانی و تکنولوژی مدرن و فلسفه آن در غرب با هم تکوین پیدا کردند. به این معنا که وقتی عالم مردم غربی عوض شد همزمان در هر سه زمینه تغییر حاصل شد.

    کانت و نیوتن با هم به وجود آمدند. مگر کانت اول فلسفه انتقادی نوشت بعد نیوتن به وجود آمد.

    برادر! این حرف‌های «انتزاعی» و اول و دومی در تاریخ چندان جایی ندارند. البته برای تحلیل ذهنی خوب هستند. ولی جهان خارج با قواعد انتزاعی و ذهنی پیش نمی‌رود.

    «خارج» ظرف «اتحاد» است و «ذهن» ظرف «انتزاع»، اگرچه انتزاع محض نیز وجود ندارد.
    صادق جان سلام

    الاعمال بانیات دو نفر به ظاهر یک عمل را انجام می دهند اما نتیجه متفاوت است چون روح کاری که اولی انجام می دهد با روح کاری که دومی انجام می دهد متفاوت است
    شاید اهالی خوبش را بگیر بدش را رها کن تلویزیون را بگیرند و خنده بازار و تی وی تاک شو تحویل بدهند یا خیلی که خوب کار کنند راز بقا نشان بدهند اما شهید اوینی معتقد به تئوری سوم روایت فتحی تحویل می دهد که کسی بعد از خودش دیگر نتوانست چیزی در حد و اندازه ی ان تحویل بدهد روایت فتحی که ما جنگ ندیده ها را هم دلبسته ی به دفاع مقدس می کرد
    مشکل ما امروز نیت است نه عمل نیتی که از باورهای توحیدی سرچشمه می گیرد می خواهیم و شما خوب می دانید که نیت در نسبت با عمل به منزله ی روح است به بدن و روح متعالی بدن را هر چند دارای نقص باشد به دنبال خود می کشد و ان بدن را به مرور اصلاح می کند
    این راه تهذیب نفسی توحیدی می خواهد این تهذیب نفس هر چه باشد باید قوی تر از تهذیب نفس جبهه باشد چرا که ان جهاد اصغر بود و این جهاد اکبر ایا رهبری در این مورد به ما هشدار نداده
    در جواب حمید
    علیک سلام

    بالاخره به این سؤال باید جواب بدهید که آیا این نیت، به تفاوت در عمل منجر می‌شود یا نه؟

    اگر می‌شود پس بفرمایید در سه زمینه انرژی هسته‌ای، نانو، سلول بنیادی، چه تغییری در وضع کنونی ایجاد می‌شود.

    اگر هم نمی‌شود بهتر است نقد غرب و نفی کلی آن تعطیل شود.

    در ضمن با این توجیه شما دیگر هیچ نیازی به نفی کلی غرب نیست. زیرا اهالی خوبش را بگیر بدش را رها کن می‌توانند بگویند ما همین تکنولوژی‌های غربی را می‌آوریم و بر خلاف غربی‌ها که از آنها سوء استفاده کرده‌اند ما با نیت خیر استفاده می‌کنیم!

    تکلیف گزینش تکنولوژی چه می‌شود؟ شما در کار جمهوری اسلامی چیزی به نام گزینش می‌بینید؟

    در ضمن چرا این نکته را مفروغ عنه گرفته‌اید که انگار آقا همچون شما تئوری نفی کلی غرب را قبول دارد.

    برادر حمید! آقا معتقد به تئوری دوم هستند. اگر واقعاً من و شما در تفسیر کلمات رهبری این قدر اختلاف داریم، بعید می‌دانم در بحث عقلی هم به نتیجه برسیم.
    هیچ کس اندیشه نمی کند ...مشکل این است !!!
    دیروز با استادی که مدعی بود "غرب را کلی می داند " و کتابهایی از دکتر نصر شهید آوینی و استاد طاهرزاده را برای مطالعه به من پیشنهاد کرد پرسیدم با این حرف هیچ توجیهی برای بسیاری از کارهای ما وجود ندارد و حتی تحصیل من در دانشگاه و زندگیم زیر سوال می رود !!! حرف بزرگی است که شما می زنید ...!!!
    ایشان پاسخ دادند ما میخواهیم در دنیای مدرن زندگی متعادلی داشته باشیم یعنی
    به روایتی این شناخت اندکی غرب زدگیمان را کم کند ...
    حق با شماست حتی کسانی که مدعی اند غرب را کلی می دانند مثل خود من
    یک جاهایی از اسلام و حقیقت مایه می گذاریم و ناخواسته به نوعی در تلاشیم که فقط توجیهی برای راهمان پیدا کنیم ...گذار هم نه!!!؟
    راه حل چیست؟
    در جواب پس چی:
    من با گذار مخالفتی ندارم. اتفافاً‌ تنها راه عبور از غرب گذار است. اما اینکه بیاییم به نحوی گذار را تعریف کنیم که در عمل هیچ فرق ماهوی با خوبش را بگیر بدش را رها کن پیدا نکند، خیلی شگفت‌انگیز است!

    باید به همان گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی وفادار باشیم. باید گزنیش حقیقی انجام بدهیم. نه اینکه هر تکنولوژی که در بورس ایت را بگیریم.

    متأسفانه اشکال اساسی از اساتید غرب‌شناسی است. آنها برای اینکه حرف‌شان با سخنان رهبری تناقض پیدا نکند می‌گویند که همین که روند کنونی همان گذاری است که آنها ازش سخن می‌گوید.

    وقتی بخواهیم رهبری را با نفی کلی جمع کنیم، همین اتفاقات هم می‌افتد. واضح است که آقا قطعاً اهل نفی کلی نیست. ولی نمی‌دانم چرا برخی نمی‌خواهند قبول کنند.

    البته می‌دانم‌ها. دلیلش را در بند آخر لبه تیغ گفتم.
    در جواب تسخیری
    برادرم سلام

    شما به بنده لطف دارید. خوشحالم که دارید با چشم باز راهی را که در آینده قرار است انتخاب کنید بررسی می‌کنید. کار درست را تو انجام می‌دهید.

    خوب فکرهایت را بکن و بعد وارد این راه شو. البته با معیارهای زمانه تصمیم نگیر. چرا که اگر آنها که مأمور به ایجاد تحول در تاریخ هستند، خود از معیارهای عصر خویش تبعین کنند، دیکر هیچ تحولی در تاریخ رخ نخواهد داد.

    حتماً کتاب ولایت فقیه امام را نیز با دقت بخوان.


    موفق باشی
    در جواب یه دوست:

    کاش کامنت خصوصی را عمومی می‌گذاشتی تا بقیه بفهمند در مملکت چه خبر است.

    اگر امکان دارد لینک خبر را برایم بگذارید

    ممنونم
    خودتان اگر لازم دیدید عمومیش کنید.
    http://www.khabaronline.ir/detail/206257/culture/cinema
    داماد ایشان حقایق تلخی را بازگو کرده اند،حقایقی تلخی که تلخیش به تلخی زهری است که مامون در انگورها برای امام رضا آماده کرد، و کرد آنچه کرد.
    http://www.tabnak.ir/fa/news/236045
    همچنین سخنان بسیاری در یک خط نهفته شده و از زبان همسر و فرزندان شهید آوینی فریاد شده است.
    و البته سخنان عبرت انگیزی نیز از زبان مسئولی زده شده..که پر از آیه است برای خردمندان!
    یادش بخیر...
    پیری در جماران می گفت :نگذارید نامحرمان انقلاب ر ا مصادره کنند!
    شاید هم اکنون مصادره کرده اند و در حال فروش آنند تا 3000000000000 چند نفر باید خریده شوند؟! و چند نفر باید افکارشان تحریف شود؟! و چند نفر باید تاریخ شهادتشان عوض شود ؟!و چند نفر باید خفه خون بگیرند؟!.و چند نفر باید ...
  • عباس دوست محمدی
  • سلام علیکم
    فکر می کنم "گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی" معنای خاصی دارد غیر از آنچه که شما فکر می کنید.
    اگر "گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی" صرفا به این معنا باشد که بعضی از تکنولوژی های غرب را وارد کنیم و بعض دیگرش را وارد نکنیم؛ با این نیت که از حضور فرهنگ پشت تکنولوژی جلوگیری کنیم آنگاه این ادعای شما که می گویید غرب کلی ست از بین می رود!
    جناب آقای دهقانی! شما که می گفتید غرب کلی ست! چطور شده است که اکنون به حرف خودتان پشت می کنید؟! چون اگر شما معتقد باشید غرب کلی ست؛ پشت هر کدام از تکنولوژی های موجود "تمام" فرهنگ غرب نهفته است. پس با ورود هر کدام از تکنولوژی های غرب_ فرق نمی کند آن تکنولوژی چه باشد_فرهنگ آن نیز وارد می شود.
    پس معلوم شد علی رغم اینکه آقای دهقانی ادعا می کنند غرب کلی ست و نفی کلی غرب را خواستارند در عمل به چیز دیگری معتقد هستند. هر چند که هنوز ملتفت نیستند که چگونه دارند فکر می کنند!
    در جواب برادر عباس

    سلام علیک

    برادر عباس! البته فرهنگ غرب در همه ابعاد و تکنولوژی‌هایش «حضور» دارد، اما در برخی «ظهور» بیشتری دارد و در برخی «ظهور» کمتر. به همین نسبت تکنولوژی‌ای که «ظهور» بیشتری از غرب است خطر بیشتری دارد.

    ظاهراً شما به فرق «حضور» و «ظهور» دقت نمی‌کنید.

    بنده گفتم اگر در فرآیند گزاری که شما از آن دم می‌زنید، همین روند کنونی است، اصلاً چه نیازی به مباحث نفی کلی غرب؟علم اگر مقدمه عمل نباشد و در کار عمل به کار نیاید، اصلاً چه ثمره‌ای دارد.

    اگر روند کنونی حق است، که این روند نیازی به بحث از هایدگر و ملاصدرا و کانت و دکارت و نیچه و کیر کگور ندارد. به جوانان مان بگوییم همین راه را ادامه بدهند.

    البته وقتی اساتید منتقد غرب، قصد دارند روند موجود را که حاصل نظر آقاست با نفی کلی جمع کنند، باید منتظر همین اتفاقات هم باشیم.

    نقد من به شماهاست برادر. به استاد طاهرزاده و فرهنگستان. من تناقض موجود در ذهن و سخنان شما را نشان‌ داده‌ام. وگرنه من البته غرب را کلی می‌دانم واز دیگر سو این روند کنونی کشور را نیز نزدیک به صددرصد غلط.


    در ضمن شما آن معنای صحیحی که از گزینش تکنولوژی که مد نظر دارید را بیان بفرمایید. اگر نظرتان هم مفصل باشد، می‌توانم به عنوان یک پست مجزا نظر شما را منعکس کنیم تا باب بحث بیشتر باز شود و شما هم بتوانید کامل نظرتان را توضیح دهید.
    سلام
    البته آشنایی با مباحث غربشناسی، حتی برای اونایی که قراره باز کار مهندسی و علمی را ادامه بدن برکاتی داره و اون اینکه از این به بعد با بینش وسیعتر و خالص تر عمل می کنند. بالفرض اگر تا قبل از این به خاطر عشق تکنولوژی و کنجکاوی و از این جور چیزها کار مهندسی می کرد، ولی بعد از شناخت غرب اگر هم لازم باشه باز کار مهندسی انجام بده صرفا به خاطر انجام تکلیف و نه چیز دیگری انجام می دهد. ضمنا آشنایی با این مباحث حتی اگر در حوزه عمل اجتماعی شخص تاثیر نذاره باز در حوزه شخصی هم خیلی موثره. البته قبول دارم اگر دیدیم که به تمام اونایی که بهشون غربشناسی می گیم باز هم همون ادامه مسیر قبلی را پیشنهاد میدیم، یک جای کارمون می لنگه.
  • هاشمی سیرجانی
  • توجه توجه::::::در ابتدای این دیدار آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، ضمن تشکر از رهبر انقلاب اسلامی، به نامگذاری امسال به عنوان سال «حمایت از تولید ملی و کار و سرمایه ایرانی» اشاره کرد و افزود: این نامگذاری یکی از ضرورت‌های اساسی کشور است که اجرای عملی آن تأثیر زیادی در حرکت و پیشرفت کشور خواهد داشت
    "مادر" ، دو بخش دارد
    "ما" هرچه می کشیم
    از بخش دوم است . . .

    یا زهرا
  • همدانی گلزار
  • داش صادق راستش میدونی من فکر میکنم شما یک مشکل مشترک با داش محمود قصه ی ما داری و اونم اینه که به قول حاج محمود مشکل شما اینه که اونچه رو تو کتابا خوندی یا اونچه تو منبرا شنیدی رو باور کردی برادرم بازی رو جدی گرفتیا!!! حالا راستی دم عیده بیا با هم شوخی کنیم بی خیال حرفهای جدی!!! بزرگی میگفت خدا رو شکر در شهر کورها یک چراغ به دست پیدا شده.
    سلام برادر. فکر میکنم بیشتر مطالب وبلاگت را خواندم. در مورد نظرات رهبری بنده هنوز نتوانسته ام به این باور برسم که ایشان دیدگاه دوم را به معنای کاملش قبول دارند. میدانید که ایشان در وصف علوم انسانی غرب از عبارتی نظیر دانش های ذاتاً مسموم استفاده می کنند و با در نظر گرفتن شرایط حال حاضر فضای علمی کشور فکر نمی کنم که صلاح باشد رهبری بخواهند قبل از جا افتادن این موضوع در علوم انسانی به نقد جدی علوم فنی و تکنولوژی بپردازند. ایشان در دیدار اساتید دانشگاه ها (1383/9/26) می فرمایند:

    ما میبینیم که در زمینه های مختلف، تحقیق و پژوهش و رسیدن به نظریه در دنیای مادی و دنیای غرب، مبنای قابل قبول و مورد اعتمادی نبوده. به خصوص در زمینه ی علوم انسانی که در علوم تجربی و در فناوری هم اثر خودش را نشان می دهد. نگاه اسلام به انسان، به علم، به زندگی بشر، به عالم طبیعت و عالم وجود، نگاهی است که معرفت نوینی را در اختیار انسان می گذارد. این نگاه، زیر بنا و قاعده و مبنای تحقیقات علمی در غرب نبوده. تحقیقات علمی در غرب، با ستیز با آنچه آن را دین می پنداشتند، آغاز شده ...

    اما در شرایط کنونی که باور مطلوبیت تکنولوژی غرب تا این در بین ما نفوذ دارد اظهار نظرهای صریح ایشان در مورد فناوری فقط باعث آشفته تر شدن فضا علمی کشور و حرکت های احساسی خواهد شد. دانشجویانی که هنوز درک درستی از مسمومیت ذاتی علوم انسانی غرب پیدا نکرده اند با نقد صریح تکنولوژی هم کنار نخواهند امد و ایشان در جایگاه رهبری باید بتوانند این فضای آشفته را راهبری کنند تا در زمان مناسب و به وقتش سایر مسائل را نیز گوشزد نمایند. امروز کشور نیاز به تولید فناوری دارد و اگر ایشان بخواهد شور و نشاط فضای دانشگاهی را قبل از اینکه به فهم حکمت مسمومیت ذاتی علوم مدرن نائل شده باشند با نقد صریح فناوری از بین ببرند چیزی عاید ما نخواهد شد. یادم هست ایشان در یکی از سخنرانی هایشان فرمودند هر قدر تکنولوژی بیشتر پیشرفت کند بشر بیچاره تر خواهد شد! اما بلافاصله فرمودند البته ما با پیشرفت (تکنولوژی) مخالف نیستیم! ... من فکر میکنم ایشان صلاح نمیبینند فعلا قضیه را بیشتر از این مطرح کنند.
    اما در مورد اینکه فرمودید: "اساساً تفاوت خارجی و نه ذهنی دوستان نفی کلی غرب، با اهالی خوبش را بگیر، بدش را رها کن در چیست؟" ... تفاوتش در این است که افرادی که قائل به نفی کلی غرب هستند هم در رویکرد به استفاده از تکنولوژی و دستاوردهای مختلف مدرنیته و هم در توجیه استفاده از آن متفاوت از سایرین هستند. و این مقدمه خوبی برای شروع مسیری است که بازگشت به ارزش ها را نتیجه میدهد. این افراد شاید نتوانند در ابتدای امر جز گزینش تکنولوژی و دستاوردها کار دیگری انجام دهند اما همین باور که این مسیر صحیحی نیست منجر به تولید سوال جهت برون رفت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب میگردد. در حالی که اگر باور به مطلوبیت این دستاوردها داشته باشیم دیگر نیازی نمی بینیم که تغییری در مسیر خود ایجاد کنیم. آیا این تفاوت کمی است؟! یک استاد دانشگاه که غرب باور باشد دانشجویان خود را به سمتی میکشاند که در مدرنیته و باورهای آن غرق شوند اما استادی که هم نظر شما باشد با آگاهی دادن به دانشجویان باعث ایجاد سوال و ایجاد نیاز در ان ها برای برون رفت از این وضعیت خواهد شد . و این کم چیزی نیست! ... اگر روزی امکان تولید دستاوردهای اسلامی در کشور باشد چنین افرادی به کمک می آیند و در هر سمتی باشند به رشد آن کمک می کنند اما دیگران چون باور ندارند سنگ اندازی می کنند. به جریانی که در حال حاضر میکوشد به احیاء طب اسلامی بپردازد توجه کنید. یکی از مشکلات بزرگی که این جریان در مقابل خود دارد عدم باور به وجود طب اسلامی است!! هم در حوزه و هم در دانشگاه ... پس باور به نفی کلی غرب برکات فراوانی دارد که در خارج، اثری متفاوت از تفکرات دیگر دارد.
    سلام ... برادر گرامی. شما بر اساس سخنان حضرت آقا مبنی بر بی گناهی تکنولوژی و جهت دار بودن نیت انسان ها ( و نه خود ابزار) در استفاده از تکنولوژی ایشان را در گروه دوم قرار می دهید اما در این دسته بندی، شرایط حال حاضر جامعه و جایگاه رهبری در هدایت عمومی جامعه را لحاظ نمی کنید ... صحبت بنده این است که واقعا تکنولوژی و هواپیما بی تقصیرند! اما در سطح باورهای امروزین جامعه ما و نه سطحی که در جلسات خصوصی و علمی عده ای خاص مثل فرهنگستان و ... مطرح میشود. حضرت آقا مجبورند به قدر عقول مخاطب خود سخن بگویند و در این حد امروزی باید پذیرفت که تکنولوژی واقعا بی تقصیر است! وقتی هنوز تکلیف ما با مبانی علوم انسانی روشن نشده و هنوز درک درستی از آن نداریم، مقصر دانستن تکنولوژی چه محلی از اعراب دارد؟ مشکل امروزین جامعه ما در درجه اول این نیست که تکنولوژی مقصر است یا نه. آنچه امروز از لحاظ عمومی اولویت دارد، بالا بردن میزان فهم ما از مبانی علوم انسانی مبتنی بر اسلام است تا بعد از شکل گیری آن، زبان بیان جایگاه حقیقی تکنولوژی در زندگی انسانی را دارا باشیم. اما امروز با چه زبانی میخواهید با جامعه سخن بگویید؟ حتی حوزه علمیه هم زبان این جریان را درست نمی فهمد! بر این اساس حرکت رهبری در راهبری قدم به قدم جامعه برای رسیدن به آن فهم لازم، یک حرکت حساب شده و اصولی است ...
    ایشان در توصیه هایی که به فرهنگستان علوم اسلامی داشتند فرموده بودند: "انتظار نتایج سریع و اقبال اجتماعی کوتاه مدت نداشته باشید" . پس برای رسیدن به نتیجه و اقبال عمومی باید زمانی نه چندان کوتاه سپری شود و برخورد یکباره با این موضوع آن هم از جایگاه رهبری شایسته نیست. و ایشان هم حرکت فرهنگستان را رد نکردند بلکه اتفاقا توصیه هایی داشتند تا این حرکت در مسیر درست خودش طی شود. در جایی خوانده بودم که مرحوم سید منیر در اوایل انقلاب خدمت حضرت آقا میرسند تا در مورد جهت داری علوم صحبت کنند. در همان اوائل بحث، حضرت آقا می فرمایند که ظاهراً همه علوم جهت دار است! و این باعث تعجب سید منیر میشود که ایشان در آن فضایی که جرات بیان چنین مطالبی نیست چطور سریع به این نتیجه رسیده اند. حالا همان آقایی که در مواجهه با سید منیر آن تفسیر از جهت داری را قبول می کنند در جلوی دانشجویان چنین تفسیری از جهت داری علوم دارند. آیا این نشانه ای از همان مصلحت هایی نیست که ایشان باید در برخورد با مخاطب خود در نظر داشته باشند؟
    اما در مورد دوم که فرمودید: "این چه گزینشی است که این ها پیشنهاد می‌دهند و معتقدند باید تمام تکنولوژی‌های غرب را هم بگیریم؟" .... توجه کنید که اولاً این ها نمیگویند باید تمام تکنولوژی غرب را باور کنیم. بلکه میگویند باید دارا باشیم. در ثانی دارا بودن تکنولوژی به معنی وارد کردن تمام مصادیق آن در سیستم های اجتماعی و ... نیست بلکه جهت پرداختن به ضروریات و همچنین تامین امنیت کشور تا وقت معلوم است. اگر این موضوع امروز رعایت نمی شود به خاطر عدم باور این مساله از سوی مسئولین است نه از بابت اشکال در نظرات این جریان. حجت الاسلام میر باقری در برنامه امروز دیروز فردا فرمودند که همان رهبری که با نقد علوم انسانی پایگاه مشروعیت غرب را زیر سوال میبرد به ترغیب دانشجویان برای کسب علوم مدرن میپردازد تا با رسیدن به قله های علوم مدرن، توان منحل کردن آن در علوم اسلامی را دارا شوند. اینجا ایشان نمی گوید که علوم غرب را دارا شوند تا ان را باور کنند و زندگی خود را وابسته به آن سازند. حال کدام دانشگاه است که چنین رویکردی به مساله اخذ علوم مدرن را خواهد داشت؟ دانشگاهی که علوم انسانی اش اسلامی شده باشد.
    در جواب برادر رحیمی:

    سلام علیکم

    اخوی تصور می‌کنم که یا سخنان سال 87 آقا دیگر جای هیچ شک و شبهه‌ای نباشد که آقا طرفدار تئوری دوم هستند. وقتی ایشان صراحتاً می‌فرمایند: «تکنولوژى هسته‌اى هیچ گناهى نکرده، گناه مال آن کسى است که جهت او را جهت تخریب انسانها قرار میدهد»
    این جمله چیزی غیر از تئوری دوم است؟!

    در مورد گذار البته یقیناً گذار و گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی تنها راه ممکن و پیش روی ماست، اما من سؤالم از دوستان طاهرزاده‌ای- فرهنگستانی این است که این چه گزینشی است که این ها پیشنهاد می‌دهند و معتقدند باید تمام تکنولوژی‌های غرب را هم بگیریم؟

    بهتر است به جای بحث در زمینه‌های مختلف اول در همین دو موضع به توافق برسیم، در ادامه می‌توانیم در مورد سایر نظرات نیز گفت و گو کنیم.

    موفق باشید
  • پیچک سر به هوا
  • سلام
    اخوی یه دقتی داشته باش به وضع زمان کانت و نیوتون آیا اون زمان به این نتیجه رسیده بودن که باید وضع جامعه رو عوض کنن صد البته که نه فیلسوف خدا بیامرز 13 سال وقت گذاشت کتاب نوشت تا دبنش و حفظ کنه ولی همون کتاب تبدیل میشه به اساس فلسفه ی غرب ولی در دل جامعه همه خواستار تغییر انفسی بودن (رنسانس) همه به این نتیجه رسیده بودن که باید وضع را تغییر داد ...
    و اگر نه فیزیک ارسطویی خیلی جاها جواب میداد شرایط جامعه خواستار اومدن نیوتونی و کپلری کانت و دکارتی بودن هر دانشمندی(فیلسوفی) فرزنده زمانه ی خودشه
    اما مثل اینکه شما آرمانی عزیز دوست داری جامعه رو تغییر بدی که نمیشه!!!
    یه سوالم داشتم که اگه میدونین بگین چرا فلسفه در یونان به وجود آمد؟
    ممنون
    شما آدم نیستید، یه مشت حیوون که فقط باید بارکشی کنید و تو عصر حجر باشید!
    حرومزاده‌های بیشعور!
    http://alef.ir/vdciuzazyt1awy2.cbct.html?151707
    سلام برادر
    استاد طاهرزاده سریع تز از شما در تبیین این تفکر پیش می رود(ایشان به زبان فطرت با خواننده سخن می گویند)
    لحن شما دافعه دارد ...
    باچه نیتی نقد می کنید سازنده یا له کردن طرف مقابل
  • پیچک سر به هوا
  • سلام و ممنون از جوابی که ندادید کم کم دارم به یه تحلیل روانشناختی جامع ازتون اعتقاد پیدا میکنم و حسرت از اینکه چرا دیر باور کردم
    یا علی مدد است ...
    و خدا نگهدا...
    سلام صادق بزرگوار

    مشکل شما در فهم بحث اسماء است
    به این سوال حقیر دقت بفرمایید::
    آیا در غرب اسم لطفی ظهور ندارد؟
    یعنی غرب بالکل ظهور اسماء قهر است؟

    کلید بحث در فهم این سوال و جواب این سوال است

    دسته‌بندی‌تان از رویکرد اول و دوم صحیح نیست

    تکنولوژی اگر مظهری‌ست، و حضور(؟) اسم غرب در بعضی مظاهر بیشتر است و در بعضی کمتر
    پس بفرمایید آیا تکنولوژی خیرات جزوی یا خیری در اجزاء دارد یا خیر؟
    بالاخره اگر به گزاره اول اذعان فرموده‌اید، بایست به یکی از این دو گزاره نیز معتقد باشید

    گفتن حرف رک و سرراست خوب است، اما این روحیه‌ی شما تا حدی القاء عصبیت است، نه روحیه‌ی نقد علمی

    موفق باشید دهقانی عزیز
  • چو خیال آب روشن
  • فقط باید عرض کنم که چیزی حدود یکی-دو ماه سرهایمان گردان شده است. درس، کار-و-بار، پروژهٔ پایانیِ ترمِ آخرِ دانشگاه همگی تعطیل شده و یکی هم نیست به داد بیچارهٔ ما برسد! خودمان هم که هر چه می‌خوانیم گیج‌تر از گیج! نمی‌دانیم با این تکنویی که در این مدت ۴ سال خورد مغزمان داده‌اند چه کنیم! یا که اصلاً همهٔ این ۴ سال زحمت را ببوسیم بگذاریم روی طاقچه و بریم طلبگی یا که چی؟ یا که نه، به طور کلی نفی‌اش نکنیم و خوب‌اش را بگیریم و البته اگر داشته باشد! و در خدمت دین جلو برویم. یا که چی؟
  • بی دین بی ادعا
  • با سلام.
    1)ببخشید یک سوال ، چرا مقاله ی مربوط به آی اس آی موجود در وبلاگ را حذف نموده اید ؟
    2)پیشنهاد برای اونایی که نظر می ذارن : نیاز به اسم گذاشتن نیست ، متن نظر نشون میده شما چه جور آدمی هستید. لذا اسم دیندار بدون داشتن لوازم اون مسئله ای رو حل نمی کنه.
    3) اجازه پخش مقاله ی آی اس آی رو در دیگر دانشگاه ها به ما میدید؟
    4) پیشنهاد : آقای محترم دهقانی ، متاسفانه گاها متوجه این مسئله نیستید که به گونه ای به مخاطبتان پاسخ می دهید که مخاطب از حرف زدن پشیمون می شه، میدونم از عمد این کار رو نمی کنید ولی خوبه یک مقدار در لحن خود تآمل کنید. مرور کتاب چهل حدیث امام رو به شما برادر بزرگوار توصیه می کنم. اگه توضیح بیشتر یا مثال می خواین حاضرم بیشتر توضیح بدم. التماس دعا از همگی دارم.
    "فرض بفرمایید الان برخـی خوراکــی ها، برخــی نوشــابه ها هست که نشانه فرهــنگ آمریـکایی اسـت، جـلوی این هـا را باید گـرفت. ممکــن است فی نفسه مسأله مهمی نباشد ولـی چون حاکی از یک فرهنگ است باید جلوی آن را گرفت."
    برادر دهقانی جمله بالا از جملات رهبری است به نظر شما ایا بوی این اندیشه را نمی دهد که در پشت هر تکنیکی یک فرهنگی خوابیده است؟
    تقدیم به برادر دهقانی عزیز: این جملات از دکتر فردید است: رفسنجانی تضاد شرع و سیاست و مراعات دوز و کلکهای سیاسی را می داند و عمل می کند. خامنه ای هم جهت ایمانی دارد و هم ذوق دارد و عقلش نیز مرتب است. ایمان عقلیش بهتر است. (مفردات فردیدی[1]، ص 103)
    من اولاً و بالذات لیبرالیسم غربی را چون دشمن نه گویم ولی نه آنکه اولاً و بالذات به شرق نه گویم. مثلاً جنگ کنونی ما با عراق بیشتر زیر سر آمریکاست و اگر هم به خاطر حفظ معادلات روسیه با آمریکا ساخته شده باز برای حفظ آمریکا و منافع غربی است. ام الفساد آمریکاست. خمینی پنج بار آمریکا [را مطرح می کند] و یک بار شوروی، خامنه ای نیز. (همان، ص 293)
    فردید می گوید تنها من همسخن هیدگر نیستم بلکه دیگران نیز چنین اند از اینان امام جمعه ی تهران آقای خامنه ای است، [و این به جهت] روحی [است] که همراه انقلاب به سراغ او آمده است. مرد با ذوقی است با این اختلاف که "همان" هیدگر با تفسیر متافیزیک است[2] و فلسفه و هنر و حتی سیاست را مطرح کند و سعی در این است که همان را بگوید که انسان پسفردا می گوید و همان را بگوید که اجمالاً انسان پریروز گفته است. این همان پریروز و پسفردا به طور اجمال با انقلاب به سراغ ما آمده است. (همان، ص454)
    با سلام جدا خدا رحمت کند فردید را که ان اوایل چه خوب رفسنجانی را شناخته رحمت خدا بر او باد
    البته در کل حرف شما درست است یعنی افرادی مانند اقای طاهرزاده که اولین اقدام در مرحله گذار را گزینش تکنولژی از دیدگاه توحیدی بیان میکنند باید دید در بعد اجنماعی و حکومتی چگونه می توان به این امر عمل نمود بسترهای فکری فرهنگی ان را چگونه باید فراهم کرد معیار های گزینش چه باید باشد ؟
    سلام علیکم!
    این نظر را در یک پست دیگر نیز داده بودم ولی به آن جواب نداده بودید. پس دوباره می پرسم خواهشا به آن جواب دهید.
    در اینکه تکنولوژی و تمدن غرب بد است و منفی است و شر است بصورت کلی تا حالا خیلی ها بحث کرده اند. اما بصورت موردی و جزئی هیچکسی تا حالا بحث نکرده یا حداقل من سراغ ندارم. در حالی که بحث موردی و جزئی نیز نیاز است. مخصوصا آنکه وقتی با سایر مردم در این زمینه بحث می کنیم سریع بحث را مصداقی می کنند.
    یعنی مثلا می گویند مگر بد است غرب کامپیوتر را اختراع کرد شما اگر مثلا یک تحقیقی می خواستی قبلا بکنی چند ماه وقتت را می گرفت الان چند ساعته آن تحقیق را کامل تر و جامع تر انجام می دهی؟؟؟!!!. حتی ما الان از کامپیوتر در جهت ترویج دین نیز استفاده می کنیم. و نرم افزارهای حدیثی و فقهی(برای نمونه نرم افزارهای تولید نور حقیقتا کمک شایانی به طلاب و محققین علوم دینی کرده است.) یا مثلا می گویند مگر بد است هواپیما و اتوبوس و قطار اختراع شده مسافرتی که قبلا در عرض یک ماه انجام می شد الان در عرض دو ساعت انجام می شود؟؟؟!!! یا مثلا می گویند بد است موبایل اختراع شده شمائی که مثلا در تهران هستی در کسری از دقیقه با فردی که در آمریکا نشسته ارتباط برقرار می کند؟؟؟!!! یا مثلا مثل منی که در یک شهر گرمسیر زندگی می کنم هر وقت تابستان می شود مردم می گویند خدا پدرشان را بیامرزد که این کولر گازی را اختراع کردند ما در تابستان راحت می توانیم نفس بکشیم و بخوابیم و کار کنیم. و سایر مثالها و موارد.
    بعد هم می گویند آدم باید احمق باشد و عقلش پاره سنگ برداشته باشد که بگوید این چیزها بد است.
    عده ی دیگر که کمی معتدل تر هستند می گویند این تکنولوژی ها چاقوی دو لبه است. شما می توانی از اینترنت استفاده مفید بکنی استفاده شر هم بکنی. می توانی در تلویزیون و سینما فیلم مفید بسازی مانند فیلم زندگانی انبیاء ع و ائمه ع و سایر فیلم های مفید می توانی فیلم بد بسازی. به عبارتی می گویند تکنولوژی ذات و فرهنگ ندارد و همه چیز به استفاده ما برمی گردد.
    حال سوال من این است که به این افراد چگونه باید جواب داد؟!
  • صادق دهقانی
  • در جواب محمد:
    سلام علیکم
    که هر ابزاری برای هدفی است و رسیدن به غایتی. ظاهراً تکنولوژی برای رفع نیازهای ماست اما باطناً برای رفع نیازهایی است که خود ایجاد کرده. شما به چرخه‌ای که در تکنولوژی وجود دارد جلب کنید.
    در حقیقت تکنولوژی به قول فلاسفه غربی حاصل «اراده به اراده» است. این تکنولوژی فقط دنبال اراده‌‌های بیشتر و تکنولوژی بیشتر است.
    اگر تکنولوژی نبود، دانشگاه هم نبود، نیاز به محاسبات پیچیده هم نبود، کامپیوتر هم نیاز نبود، مردم هم بی‌دین نشده بودند که بخواهیم با کامپیوتر دیندارشان کنیم، اصلاً نیاز نبود من وبلاگ بزنم! و شما نظر بگذاری و وقت هر دوی ما صرف این کار ها بشود.
    برای درک بهتر منظورم شما را به مطلب نیازهای وهمی ارجاع میدهم.
    در مورد تک تک این پدیده‌هایی که مدرنیته برای ما به خاطر ساخت آن بر ما منت می‌نهد می‌شود این روش را به کار برد.
    مثلاً در خانه قدیم که عمدماٌ با مصالح کاهگل و یا خشت و آجر نه بتون و سیمان، ساخته می‌شد و شکل معماری گنبدی بود، اصلاً این قدر خانه گرم نمی‌شد که نیاز به کولر گازی داشته باشد. برای رفع گرما از طبیعت کمک گرفته میشد. بادگیر ها باد را به درون حوضخانه می‌آوردند و هوا به آب کف حوض می‌خورد و خانه بسیار خنک می‌شد. اینقدر هم نیاز به برق و سیم و نیروگاه و دانشگاه و مهندس و اتلاف عمر نبود!!
    آدرس مطلب نیازهای وهمی:
    http://nistengari.blogfa.com/9001.aspx

    موفق باشید

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی