تکنولوژی، رفاه، قدرت، معنابخشی
ما امروز کمتر اهل پرسشیم.
زیرا غالباً همه مسائل را حل شده میدانیم.
و حتی اگر با پرسشی مواجه شویم هم با اکتفا به پاسخهایی دم دستی، پرسش را به کنار مینهیم.
بدون آن که بخواهیم، خودمان را به زحمت بیاندازیم و در وادی اندیشه پا بگذاریم.
یکی از مواردی که ما کمتر پیرامون آن بحث کردهایم، پرسش از ماهیت تکنولوژی است.
و غالباً به این پرسش مهم، پاسخهایی دمدستی میدهیم.پاسخهایی که در میان ما در زمره مشهورات هستند.
اما مسأله مهم این است که با تکیه بر مشهورات، نمیتوان ماهیت اشیاء را شناخت.
اکنون اذهان و گوشهای ما به شنیدن اخبار پیشرفتهای تکنولوژیک و یا ضرورت توسعه آن، عادت کردهاست.
ولی در مقابل اهمیت تکنولوژی را بدیهی و بینیاز از بحث و تفکر میانگاریم.
و میپنداریم دیگر نیازی به تفکر در باب تکنولوژی نداریم.
اما جای این پرسش وجود دارد که حقیقتاً چرا ما کمتر پیرامون تکنولوژی فکر میکنیم؟!
و مگر چه خصوصیتی در تکنولوژی وجود دارد، که همه به عظمت آن معترفاند؟!
تا جایی که اهمیتش اکنون میان همه اعم از مؤمن و ملحد، مسیحی و مسلمان و زرد و سفید و سیاه، محل توافق است.
مشهورترین پاسخ در باب تکنولوژی این است که:
«تکنولوژی ابزاری است که برای بشر، رفاه به ارمغان آورده است».
اما وقتی در این پاسخ دقیق میشویم، میبینیم که در بطن آن، دو گزاره دیگر هم وجود دارد.
اولاً: کمال بشر را در رسیدن به «رفاه» و تأسیس یک بهشت بر روی زمین انگاشتهاست.
ثانیاً: به نحو ضمنی ادعا شده که بشر در گذشته، در «فلاکت» بسرمیبرده و اکنون به کمک تکنولوژی بر این فلاکت، غلبه کرده.
پس این ادعا که تکنولوژی ابزاری برای رفاه ماست، تنها یک سخن در باب اهمیت تکنولوژی نیست.
بلکه با آن یک تلقی خاص از تاریخ، انسان و غایت و کمال زندگی او را ترسیم میشود.
اما از طرف دیگر این پرسش را هم باید مطرح کنیم که آیا حقیقتاً تکنولوژی برایمان «رفاه» فراهم کرده؟!
شاید بد نباشد با نیم نگاهی به زیست جهان خود، به این سؤال پاسخ دهیم.
اکنون لایه اوزون آسیبی جدی دیده و نمیتواند زمین را در برابر تشعشعات خورشیدی، محافظت کند.
دود ناشی از احتراق سوختهای فسیلی کارخانهها و ماشینها، هوای زمین را غیرقابل تنفس کرده.
آبها به خاطر پسابهای سمی صنعتی، روز به روز آلودهتر میشود.
و پسماندهای نیروگاههای اتمی، یک خطر جدی برای تمامی موجودات زنده شده.
و با تشعشعاتی که تا صدها سال ادامه خواهد داشت، انواع و اقسام سرطانها و بیماریهای لاعلاج و سقط جنینها را موجب میشود.1
زمین در طول عمر خود، هیچگاه چنین وضعیتی را به خود ندیده بود.
وضعیتی که بشر در کمتر جایی از زمین میتواند یک حیات سالم را تجربه کند.
و این وضعیت نتیجه، تکنولوژی است.
تکنولوژی تنها در مقام ظاهر «رفاه» ایجاد کردهاست.
در حالی که باطن این رفاه، همانا بحران و به خطر افتادن حیات ما و تمام بشریت است.
اما این تنها اثر تکنولوژی بر زندگی ما نیست.
و بشر حتی برای رسیدن به همین رفاه ظاهری و ظاهر رفاه، بهای زیادی پرداختهاست.
امروز ما خوشحال و مسروریم که لباسهایمان با ماشین لباسشویی تمام اتوماتیک، شسته میشود.
و کولرهای گازی، هوای خانههایمان را مطبوع میکند.
و شهر خود را با تکنولوژی و «لامپ» روشن کردهایم.
و مواردی از این دست.
اما خوب است که قبل از زدن کلید لامپ، چرخیدن ماشین لباسشویی و کولر، را نیز ببینیم.
برای ساخت لامپ به «تنگستن»، «شیشه»، «سیم» و از همه مهمتر خود «برق» نیاز است.
و ساخت همه آنها نیازمند زحمت و تلاش فراوان است.
باید معادن تنگستن و مس استخراج شوند.
سنگ معدن آنها به کارخانه برود و ذوب شود.
و برای انتقال برق از نیروگاهها، «آلومینیوم» لازم است.
پس باید آلومینیوم نیز از اعماق زمین استخراج شده و مشابه همان فرآیندها بر روی آن صورت گیرد.
تولید برق نیازمند «ژنراتور» و مبدل حرکت به برق است.
و این کار روشهای مختلفی دارد.
یک راه، ساختن «سد» برای انباشتن مقدار زیاد آب و استفاده از حرکت جریان آب برای تولید برق است.
و راه دیگر، احتراق سوختهای فسیلی مانند «نفت»، «گاز» و یا «ذغال سنگ» است.
با احتراق این سوختها، توربینها به حرکت در میآیند و با حرکت آنها برق تولید میشود.
گاهی هم از «رآکتور اتمی» استفاده میشود.
رآکتورهایی که با تولید گرمای زیاد، آب را بخار میکنند و بخار آب با فشار خود توربینها را میچرخاند.
اما برای ساختن «سد» نیز نیاز به «فولاد» و مقدار بسیار زیادی «سیمان» برای بتونریزیست.
و برای راه اندازی نیروگاههای فسیلی، باید نفت را کشف و آن را از اعماق زمین استخراج و در «پالایشگاه»ها تصفیه کرد.
برای ساخت پالایشگاهها هم باید «لوله» ساخت.
پس به استخراج و فرآوری مقدار زیادی «آهن» نیاز است.
و برای ساخت نیروگاه اتمی، باید «اورانیوم» را از دل زمین استخراج کرد.
و برای غنیسازی آن باید «سانتریفیوژ» ساخته شود.
سانترفیوژهایی که با سرعتهایی بسیار بالا میچرخند، باید مقاوم در برابر خوردگی و مستحکم باشند.
و طراحی لازم برای ساخت این سانترفیوژها بسیار دقیق و پیچیده است.
انجام این طراحی تنها از جانب مهندسها امکانپذیر است.
مهندسها باید ظرف چند سال، آموزشهای لازم را در «دانشگاه»ها ببیند.
همچنین برای انجام محاسبات پیچیده در ساخت سانترفیوژها و سایر قطعات ضروری این چرخه، دیگر «چرتکه» کافی نیست.
بلکه به «کامپیوتر» نیاز است.
و برای ساخت کامپیوتر نیاز به مواد نیمههادی داریم.
و ...
بشر برای رسیدن به ظاهر «رفاه»، تن به راه اندازی چرخهای طولانی داده است.
چرخهای که فراهم آوردن هر جزء آن، خود زحمات زیادی به بشر تحمیل کرده.
تا جایی که دیگر برای بشر آرامش و آسایش و رمقی باقی نماندهاست.
ارسطو میگفت: «اگر ماکوها، خود میچرخیدند، بردگی ضرورت نداشت.»
و گویی امروز آرزوی این فیلسوف یونانی محقق شده.
و ماکوها، خود میچرخند.
اما هنوز بردگی از میان نرفته.
بلکه تنها شکل و صورت آن تغییر کرده.
و در حقیقت به وسیعترین شکل آن رخ داده است.
زیرا اکنون تمام بشریت، برده تکنولوژی شدهاند.
و نه این که تکنولوژی برای بشر رفاه، ایجاد کرده باشد.
اما اگر تکنولوژی بر خلاف توهم رایج «رفاه» را به بشر نداده، پس عظمت و وسعت امروز تکنولوژی ناشی از چیست؟!
حقیقت این است که میوه تکنولوژی بر خلاف آن چه میپنداریم، نه «رفاه» که «قدرت» است.
و تکنولوژی حاصل «اراده معطوف به رفاه» نبوده، که حاصل «اراده معطوف به قدرت» است.
و این ادعا، سخن فرانسیس بیکن را صدر تاریخ جدید در گوش ما یادآور می شود که میگفت:
«دانش، قدرت است.»
اکنون تکنولوژی، قدرت «استیلاء» و «غلبه» و «تصرف» بر عالم و آدم را به بشر داده.
اکنون بشر به مدد تکنولوژی، میتواند تا ریزترین ابعاد اتم را با اراده و میل خود تغییر دهد.
و میتواند با ساختن بمبهای اتمی، به قدرتی معادل قدرت خورشید برسد.2
حتی میتواند در سلولهای انسانی نیز دست ببرد و آن را به دلخواه خود تغییر دهد.
و شاید در آینده منتظر ساختن ابرمردی باشد که نه میمیرد و نه بیمار میشود.
و زمین را به ملکی تبدیل کند که هیچ گاه زوال نمییابد.
و بتواند تا ابد و جاودانه شود روی زمین زندگی کند.
قدرت تکنولوژی این تصور را به بشر داده که میتواند سایر سیارات را نیز مقهور و مسَخَّر اراده خود کند.
و انسان نیز که خود را نیازمند به قدرت میبیند، به تکنولوژی رو کرد و آن را ساخت.
در حقیقت بشر برای رسیدن به این قدرت عظیم، نیازمند یک «معامله بزرگ» بود.
در این معامله بشر، «قدرت» را خرید.
و به جای آن تمام طبیعت و آب و هوا و زمین و حتی خود را فروخت.
چنان که «فاوست»3 همین راه و رویه را در پیش گرفت.
«فاوست» روح خود را به شیطان فروخت، تا در مقابل قدرت شیطانی پیدا کند.
و امروز نیز بشر وجود خود را در قبال رسیدن به قدرت ناشی از تکنولوژی، معاوضه کردهاست.
اما از سوی دیگر همین قدرت ناشی از تکنولوژی، روز بروز موجب تضعیف بشر نیز خواهدشد.
زیرا مادامی که منشأ قدرت انسان، امری بیرون از دایره وجودش باشد، با قویتر شدن آن ابزار، وابستگیاش نیز بدان بیشتر میشود.
و درست به دلیل همین وابستگی است که هر اندازه قدرت تکنولوژیک بشر بیشتر میشود و تکنولوژی «هراسانگیزتر» مینماید، بشر مجهز به تکنولوژی، خود «هراسناکتر» میشود.
هراس ناشی از رخداد کوچکترین خللی در نظام پیچیده تکنولوژیک.
زیرا هنگامی که بشر به بمبهایی با قدرت نابودی تمام زمین میرسد، همواره این ترس را نیز دارد که مبادا تمام خانمانش با فشار یک دکمه، نابود شود.
در جهان تکنولوژیک، کوچکترین خللی در جریان انتقال آب و برق و گاز به شهرهای بزرگ، چه بسا موجب مرگ میلیونها نفر شود.
و یا خسارات جبران ناپذیر دیگری را موجب شود.3
در زمانه ما یک تلقی مشهور دیگر نیز نسبت به تکنولوژی وجود دارد.
مبتنی بر این تلقی، تکنولوژی امری «خنثی» انگاشته میشود.
مانند چاقویی که اگر در دست یک انسان مست باشد موجب قتل و نابودی انسانها خواهدشد.
و اگر به دست یک جراح دلسوز و حاذق بیافتد، میتواند جان فردی را نجات دهد.
و تعیین جهت تکنولوژی، تنها به عهده کاربری است که آن را در اختیار گرفته.
اما در این تلقی مشهور، نیز ماهیت تکنولوژی در حجاب میرود.
و اگر می بینیم که گاه برخی خواص ما نیز در توافق با عوام، همین سخن مشهور را تکرار میکنند، نباید بر آنها خرده گرفت.
چرا که ماهیت تکنولوژی، به راحتی خود را بر ما منکشف نمیکند و هر قدر موضوع پژوهش و تفکر انسان، به او نزدیکتر باشد، شناخت آن دشوارتر است.
اما مسأله مهم این است که چرا امروز تکنولوژی، یک امر فاقد جهت و ابزار خنثی محسوب میشود؟!
شاید کسب قدرت به مدد تکنولوژی است که امروز بشر را به این توهم دچار کرده که میتواند حتی بر خود «تکنولوژی» غلبه کند و بپندارد که می تواند ماهیت تکنولوژی را به میل خود تغییر دهد!
غافل از این که اساس قدرت بشر کنونی، خود ناشی از تکنولوژی است!
و بشر تنها به دلیل ضعف خود به تکنولوژی و قدرت تکنولوژیک رو کرد.
و اگر بشر به ضعف خود متذکر نشده بود، دلیلی برای ساخت تکنولوژی نداشت.
و اکنون نباید انتظار داشت که همان بشرِ ضعیف، بتواند بر ساخته دست خویش غلبه کند.
البته اگر این بشر، به بشری که قدرت حقیقی داشته باشد مبدل شود، توان تصرف در تکنولوژی را نیز خواهد داشت.
اما مسأله این است که با تولد بشر جدید، اساساً معلوم نیست آیا باز هم تکنولوژی جدید ساخته خواهد شد؟!
بر خلاف پندار مشهور، تکنولوژی امری «خنثی» نیست، بلکه خود مولود تفسیر خاصی از عالم است.
در این تلقی، بشر قصد کرده است که عالم را به مثابه ماده و منبع خام برای کسب قدرت و انرژی بیانگارد.
و اکنون حتی رودخانهها نیز در چشم ما تنها به چشم تعداد سدهایی که بر روی آن میتوان بنا کرد، دیده میشود.
هر چند این تلقی به خودی خود بد نیست.
و چه بسا بشر برای گذران زندگی خود در عالم خاکی نیازمند این نحوه مواجهه با عالم باشد.
اما اگر بشر بخواهد طبیعت را فقط و فقط، ماده و منبع قدرت تلقی کند، دیگر نمیتواند مسکنی برای زندگی خویش در آن بنا کند.
چنان که یک کلبه روستایی مادامی که به چشم منزل و مسکن نگاه شود، جای آرامش بخشی برای زندگی اوست.
اما اگر کلبه صرفاً مجموعهای از الوار که می توان با آتش حاصل از آن به گرما رسید، انگاشته شود، دیگر نمیتواند در آن کلبه سکنا گزید.
چنان که امروز بشر در سرتاسر این کره خاکی، احساس سکنا نمیکند.
زیرا بشر اکنون زمین را تنها به چشم معادنی میبیند که باید با تمام همِّ خود، تلاش و کوشش کند تا آنها را استحصال و به مصرف برساند.
با غلبه و بسط این نگاه، به مرور خود انسانها نیز به چشم منبع انرژی و قدرت و ثروت نگریسته میشوند.
و همین نگاه موجب میشد که بشر مدرن، سایر اقوام جهان را در حکم ابزار و ماده برای کسب قدرت و ثروت خویش بنگرد.
و به دنبال همین نگاه بود که سیاهان آفریقا بدست اروپاییان شکار و به شکل برده در کشتزارهای بزرگ قاره آمریکا به کار گرفته میشدند.
حتی استعمار کشورهای غیر متجدد، نیز زاییده همین تلقی است.
اما از طرف دیگر اکنون تکنولوژی صرفاً به بشر «قدرت» نمیدهد.
بلکه تکنولوژی و چرخه تولید و مصرف آن، «فلسفه حیات» و «هدف حیات زمینی بشر» را تأمین میکند.
اینک بشر تکنولوژیهای پبشرفتهتر میسازد و علوم جدیدتر کشف میکند، زیرا اگر اگر تکنولوژی تولید و در ادامه مصرف نکند، دیگر کار و رسالتی برای خود در عالم متصور نیست.
و دیگر انگیزهای برای ادامه کار و تلاش شبانهروزی ندارد.
در حقیقت به مرور، «اراده معطوف به قدرت» جای خود را در وجود بشر به «اراده معطوف به اراده» دادهاست.
امروز تکنولوژی، شأن معنابخشی به زندگی بشر امروز پیداکرده است.
و بشر بدون ابزارسازی هر چه بیشتر و مصرف مداوم ابزارهای جدیدتر، حتی یک لحظه هم نمی تواند معنایی برای بیابد.
و این یکی از مهمترین جهات اهمیت تکنولوژی برای بشر امروز است.
این وابستگی اخیر به تکنولوژی، چه بسا خطرناکترین اثر تکنولوژی در زندگی ما باشد.
خطری که تهدید آن شاید از تهدید بمبهای اتمی نیز بیشتر است.
زیرا بمب اتم، تن و جسم انسانها را نابود میکند.
اما این وابستگی مضاعف به تکنولوژی، بنیان زندگی بشر را هدف میگیرد و زندگی او را از معنا تهی میکند.
اکنون حتی سخن گفتن از زندگی بدون تلویزیون و موبایل و لپ تاپ و ماشین و آیفون و ماشین لباسشویی و جاروبرقی چه بسا بسیار عجیب و حتی «تشویشبرانگیز» باشد.
و شاید به دلیل همین «تشویش» ناشی از تصور زندگی بدون تکنولوژی است، که کمتر میل داریم پیرامون ماهیت تکنولوژی، بیاندیشیم.
اما تشویشبرانگیز بودن تصور دنیای بدون تکنولوژی، به هیچ وجه مجوزی برای گریز از تفکر در باب ماهیت آن نیست.
بلکه به عکس، این تشویشبرانگیزی، خود بهترین دلیل است که تکنولوژی، باید موضوع اندیشه واقع شود.
زیرا «اندیشه» و «تشویش»، به هم بستهاند.
تا جایی که ریشه این دو کلمه نیز یکی است، و از یک جا نشأت میگیرند5 و گویی هر گاه لفظ «اندیشه» را بر زبان می آوریم، قدری جان ما نیز دچار «تشویش» می شود.
در حقیقت امر «اندیشهبرانگیز»، همان امر «تشویشبرانگیز» هست.
پس سؤال آغازین را تکرار میکنیم: «ماهیت تکنولوژی چیست؟!»
اما آیا قبل از طرح این پرسش، لازم نیست که ما اهل پرسش و اندیشه شده باشیم؟!
یا شاید میپنداریم هرگاه که اراده تفکر کنیم، حتماً میتوانیم به تفکر بپردازیم؟!
یعنی کار تفکر نیز شبیه کار با تکنولوژی است که به محض زدن دکمه به دست ما، آغاز شود؟!
اما آیا بهتر نیست که قبل از تفکر در باب تکنولوژی، قدری عادات و تلقی های تکنولوژیک را کنار نهیم؟!
پی نوشت:
1. این تصور که انرژی اتمی یک انرژی پاک است، صرفاً یک توهم و یک ادعای پوچ است. انرژی اتمی، آلوده ترین انرژیای است که تاکنون به دست بشر کشف شده. اما این که چرا ما مسألهای به این وضوح را متوجه نمیشویم، مطلبی است که باید جداگانه مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
2. دولت ایالات متحده بعد از آزمایش بمب اتم در جنگ جهانی دوم، این خبر را برای مردم آمریکا مخابره کرد:
«هم اکنون بمبی بر روی شهر هیروشیما در ژاپن رها کردیم که قدرت خورشید در آن نهفته است. ما موفق به مهار انرژی عظیم عالم شدهایم».
3. Faust یا Fausts
4. چنان که در یک مورد، به دلیل اختلال در شبکه برق و نیروگاههای اتمی ایالات متحده، برق برخی ایالات این کشور تنها به مدت سه روز قطع شد. و به دلیل حمله مردم به فروشگاهها و غارت مغازهها که بواسطه قطع برق، دوربینهای مدار بستهشان از کارافتاده بود خسارتی بالغ بر سی میلیارد دلار، به بار آمد.
5. «اندیشه» واژهای فارسی و مأخوذ از «هَندَشیشن» در فارسی پهلوی است. «تشویش» کلمهای عربی و در باب «تفعیل» و با حرف اصلی «ش، و، ش» است که در اصل «تهویش» بوده است.
متن منتشر شده در نشریه شذرات، دانشگاه صنعتی اصفهان، تابستان 92، با اندکی دخل و تصرف