تشویش

تشویش، بنیاد احوالات انسان است

تشویش

تشویش، بنیاد احوالات انسان است

تشویش

قبلاً مطالبی در این باب نوشته‌ام. (این جا را ببینید)

اما این بار می‌خواهم مطلب را از زاویه جدید بررسی کنم.

می‌دانیم که انسان برای بیان مقاصدش به روش‌های مختلف می‌تواند متوسل شود:

تمثیل، خطابه، جدل، برهان

فارابی، موسس و بنیانگذار فلسفه اسلامی، معقتد بود که همه اقوام و همه اذهان، توانایی درک هر سخنی را ندارند.

او معتقد بود که هر کسی، در هر زمانی، توان درک هر مطلبی را ندارد.

به اعتقاد فارابی اگر قومی بخواهد از نظر فکری کامل شود و به رشد برسد، در ابتدای راه توان درک تمثیل‌ را دارد.

در ادامه، ذهن مردم آماده درک مطالب خطابی می‌شود.

و بعد از آن توان درک و فهم و بیان جدل را می‌یابند.

و در نهایت اذهان می‌توانند برهان را بفهمند و بیان کنند.

او نقطه کمال جدل را در زمانه افلاطون و کمال برهانی را در عصر ارسطو می‌دانست.

فعلاً از این نکته بگذریم که آیا حقیقتاً همان گونه که فارابی مدعی بود، کمال بشر به برهانی بودن اوست یا نه.

اما خواه برهانی فکر کردن را مرحله تفکر بشر بدانیم و خواه نه، این نکته مهم و کلیدی است که اذهان مردمان به در برخورد با افکار با روش‌های یکسان برخورد نمی‌کند.

یکی صرفاً مطالب خطابی را می‌پذیرد و دیگری تا مثال نبیند مطلب را متوجه نمی‌‌شود و سومی تا برهان نشنود، حرف را نمی‌پذیرد.

تجربه فعالیت‌های فرهنگی در سال‌های گذشته، و دم خور بودن با حزب الله به من نشان می‌دهد، که ذهن عمده افراد حزب الله، به شدت غیربرهانی است.

عمده آحاد حزب الله صرفاً توان فهم خطابیات را دارند. به همین دلیل اندیشه آنها پر شده است از قال فلان و قال بهمان.

نکته مهم این است که در خطابه، ذهن صرفاً به دلیل اعتماد و انسی که به گوینده دارد، مطالب را اخذ و می‌پذیرد و کمتر در پی چون چرا برمی‌آید.

و هنگامی که وضع بدین منوال این گونه باشد، اذهان نه تنها در طلب برهان نیست، بلکه اصلاً مناظره و مجادله و ارائه برهان و یا نقض دلیل طرف مقابل لازم نمی‌شود.

چرا که می‌توان مسائل و مشکلات را از کسی که به او اعتمادی اجمالی داریم، اخذ کنیم و وقت خود را در بررسی آراء و نحله‌های و مختلف و مباحثه و مجادله‌هعای منطقی نگذرانیم.

در حقیقت در وضع کنونی حزب الله اصلاً‌ نیازی به بحث و مناظره و کرسی نمی‌بیند. چرا که با بودن علما و اساتیدی که صلاحیت علمی و عملی‌شان محرز و در حد تواتر است، دیگر نیازی به ورود به پیچ و خم‌‌های صعب و فیل افکن برهان و جدل نیست.

جالب‌تر این که اساتید هم به مرور زمان و به دلیل سر و کار داشتن با چنین مخاطبی، خود به این نتیجه رسیده‌اند که مطالب و نظرات خود را به شکل خطابی ارائه کنند و بیشتر تمایل دارند که در یک فضای یک طرفه خطابه بخوانند و مونولوگ بگویند تا این که بحث کنند و مناظره و دیالوگ.

در مواردی دیده‌ام که به دلیل همین فضا، حتی اساتید نیز از اینکه با سؤال خلاف آمد عادتی مواجه ‌شوند تکدر خاطر پیدا می‌کنند و گاه به عصبانیت و پرخاش هم رو می‌آورند که ذکر مصادیق آن لزومی ندارد.

با این وصف،‌ معتقدم که چنان که ده سال از طرح نهضت آزاداندیشی از سوی رهبر انقلاب گذشته و آقا در دهمین سال این نهظت تشر جدی زد که چرا کرسی‌ها راه نیافتاده است، ده سال دیگر هم خواهد گذشته و نهضت آزاداندیشی رخ نخواهد داد.

 

بعدالتحریر

 

1- البته من با فارابی هم عقیده نیستم که برهان کمال تفکر بشری باشد، و خود، تمثیل را بهترین روش استدلال می‌دانم چرا که از دیگر روش‌ها حضوری‌تر است، اما اگر قرار باشد که با مخاطب با زبان حصولی صحبت کنیم و نه حضوری مسلماً جدل و دیالکتیک و برهان را به خطابه‌خوانی و خطابه شنیدن ترجح می‌دهم.

 

2- دستم بند نشریه مبشر صبح است و کمتر فرصت می‌کنم برای وبلاگ مطلب بنویسم. نظرات البته هر روز بررسی می‌شود و در صورت نیاز پاسخ داده می‌شود.

 

3- میانمار باز هم خونریزی شده. معتقدم که چنان که دیروز راه قدس از کزبلا می‌گذشت، امروز نیز راه میانمار از دانشگاه صنعتی بووووق می‌گذرد. چرا که مادامی که افق مردم ما شکم وعلف باشد، هیچ حرکت جدی در مورد جهان اسلام نمی‌توان انجام داد. چنان که می‌بینیم در این سال ها نظام نیز به دلیل حمایت از فلسطین متهم بوده است و مدام سخن از چراغی که به منزل روا ست به مسجد حرام است، در افواه بوده و هست.

معتقدم که تلاش برای بیدار کردن مردم غربزده خودمان که در ساحت حصول شیفته غرب هستند، راه نجات مسلمانان میانمار است.

 البته این هم یک نظر است. اما مگر فعلاً کسی می‌تواند کاری دیگر هم انجام دهد؟

محکوم کردن و بیانیه دادن که اثر جدی ندارد و وزارت خارجه هم انجامش می‌دهد. نظام هم که به هر دلیل درست یا غلط، قصد دخالت در امور سایر کشورها را ندارد.(دلیلش را با زبان تند قبلاً در این جا گفته‌ام و اکثر دوستان کم و بیش از مفاد آن اطلاع دارند و من هم تکفیرها و تفسیق‌ها را شنیدم)

پس بهتر است که بقیه نیز با همین نسخه که پیشنهاد کردم و در حکم کفش کهنه در بیابان فقدان نسخه است، سر کنند.

 

  • ۹۱/۰۸/۱۴
  • صادق دهقانی

برهان

آزاداندیشی

جدل

نظرات  (۷)

از زاویه زیبایی به مطلب نگاه کردید اما چند نکته:
1- ممکن است ذهن اکثر ما ها خطابه دوست باشد اما این طور نیست که ذهن بچه های متدین خالی از برهان طلبی باشد. مثلا ممکن است خطیب موجهی کلامی بگوید که خلاف اعتقادات و باور های فرد شنونده باشد. در این صورت بار ها دیده شده که همین بچه های متدین از خطیب یا از عالمی دیگر در این زمینه سوال کرده اند. البته همانطور که به درستی اشاره کردید به دلیل اعتماد به خطیب اشخاص کمتر به سخنان خطیب به صورت انتقادی می نگرند.
2- اگر اعتقاد دارید که یک دلیل تشکیل نشدن کرسی آ. ان.  بی نیازی مخاطب و خطیب به طرح مباحث دیالوگی است می توانم بپرسم آیا رهبر معظم انقلاب خودشان چه مقدار جلسات  دیالوگی تشکیل می دهند؟ البته شاید گفته شود محدودیت وقت اجازه نمی دهد و این وظیفه بیشتر بر عهده دیگران است.
3- در مورد "چراغی که به خانه روا است ..." چرا بعد از آنکه ما این همه از اسماعیل هنیه حمایت کردیم او آنقدر به ما کم اهمیت می دهد که حتی حاظر نیست مذاکرات با محمود عباس را به میزبانی تهران انجام دهد و می گوید مذاکرات ما در قاهره است و چرا همو حزب عدالت و توسعه ترکیه را سرمشق معرفی می کند؟
پاسخ:
دهقانی:

1- بنده معتقد نیستم که حزب الله کاملاً از نگاه برهانی تهی باشد. بلکه عرض بنده این بود که غلبه با نگاه خطابه گرایایی است و متأسفانه این غلبه نیز خیلی زیاد است.

2- من شخصاً این انتظار را از آقا ندارم. دلیلش را نیز همان کثرت اشتغالات است. من در درجه اول اساتید را موظف به پیگیری این موضوع می‌‌دانم. اساتید باید به صورت جدی وارد رینگ کرسی آزاداندیشی شوند تا مخاطب نیز روش بحث را بیاموزد.

هر چند که اکنون این تمایل به بحث در اساتید نیز چندان زیاد نیست.

3- بالاخره همه ما کم و بیش از برخی تلخی‌هایی که حماس نسبت به جمهوری اسلامی و سوریه انجام داده است مطلعیم. موردی که شما ذکر کردید نیز در جای خود درست است.

اما یک وقت هست می گوییم طلب کمک از ایران وجود ندارد و ما کمک نمی کنیم، یک وقت هست که جهان منتظر ماست، و ما فقط دو دستی مرزها و منافع ملی خودمان را چسبیده‌ایم.

البته من معتقد نیستم که اگر ما وارد جهان اسلام شویم فرش قرمز برایمان پهن شود، اما این وضع کنونی را هم چندان به صواب نمی‌دانم.

سلام

از دور اندیشیت در مورد میانمار شگفت زده و خوشحال شدم(البته با شناختی که از تو دارم که هیچ گاه راههای میانبر و کوتاه مدت را هم فراموش نمی کنی). توصیف زیبایی بود.

اما عقل...

به نظرم خصوصا در این چند سال در حزب الله شاهد یک پیچ تاریخی(!) در نحوه ی تفکر بودیم. من که نسبت به این خانه تکانی ذهنی و شکست تحجرات ذهنی بسیار خوشبین هستم.  حوادث پیش آمده حزب الله را مجبور به بازخانی دوباره ی از خود کرده است الحمدالله

موفق بمان

خداشما،مجاهدین نهضت آزاداندیشی را برای انقلاب حفظ کند...

ان شاءالله جنبش دانشجویی به زودی به حرفهای شما برسد

تلنگرهای قشنگی میزنید...

برای بیدار شدن حزب الله دعا کنید...

برای ما هم دعا کنید...اجرشما نزد خدا محفوظ است در این تردیدی ندارم ...

به گذشته و نصیحت هایی که بیشتر از ترس و محافظه کاری برمی خواست نگاه می کنم حرکت شما را رو به جلوتر از  همه  می بینم ...

 خداقوت

 

با سلام یکی از دلایل انتخاب این روش از سوی حزب الله را بیسوادی آنان میدانم
پاسخ:
علیک السلام

موافق نیستم

علت این خطابه‌گرایی را در جای دیگر باید جست که مجال گفتنش اینجا نیست.

احساس نمیکنی کمی با نوشته های سابقت تفاوت کرده ای ؟
البته در فضای وبلاگ جدل به معنای واقعی صورت نمیگیرد ولی کاش دهقانی که با او بحث میکنیم همان دهقانی پست زیر می بود .

اینجا

قسمتی از متن پست :
برادران بدون پیشفرض‌های وهمی باید حرف‌های خودمان و متفکرین را بشنویم. البته ممکن است نسبت به برخی اندیشه‌ها علقه قلبی داشته باشیم و یا نسبت به برخی دیگر به واسطه شنیده‌ها یا حتی خوانده‌ها موضع منفی بگیریم. تا اینجا اشکالی ندارد اما به شرط اینکه به یکدیگر اخسئوا ولا تکلمون نگوییم. اگر قرار به جدل باشد نگارنده از همه افراد این جمع روحیه جدلی‌تری دارد و می‌تواند همه را اسکات کند اما اسکات کردن غیر از اقناع و همزبانی است.

اسکات خونت بالارفته برادر ! یه انسولینی چیزی پیدا کن

سعی کن قبل از اسکات این کامنت من ، این کار را بکنی !
شما دغدقه خوبی در زمینه آزاد اندیشی دارید اما به نظرم وقتی نا امنی اقتصادی موضوع اول جامعه شد حتی اگر شرایط آزاد اندیشی فراهم باشد کمتر کسی به دنبال این موضوعات خواهد رفت. فقر اقتصادی عموما فقر فرهنگی را هم به دنبال خواهد داشت. بیم آن می رود با ادامه فشار های اقتصادی ناشی از تحریم ها جامعه دچار قحطی شود...
پاسخ:
آشنا جان

البته مسائل اقتصادی نقش کوچکی ندارد.

اما تصدیق می‌فرمایید که بخش زیادی از فقر امروز فقر روانی است

یعنی افراد بیش از این که حقیقتاً فقیر باشند احساس فقر می‌کنند

این فقر روانی را باید با کار فرهنگی درمان کرد و نه لزوماً با کار اقتصادی

البته لزوم ایجاد امنیت و سامان دادن به عرصه اقتصاد را کسی نمی‌تواند انکار کند

اما همه کار این مسأله نیست

مردم فقر بیش از این را هم تجربه کرده‌اند

زمان شاه و نیز دهه شصت.

اما این قدر بی‌حال نبودند

پس مسأله فقط به حوزه اقتصاد محدود نمی‌شود

از نظر من اقتصاد علت خیلی از مشکلات است

اما علت قابلی و نه علت فاعلی

فرق این دو خیلی است
سلام
الحمدلله که الان توی دانشگاه چندین موضوع کراسی ها در حال اجرا و قرار است اجرا شود و لازم نیست شما وقت برای تبیین این موضوع بذارید.
موفق باشید
پاسخ:
دهقانی:

سلام

اولاً‌ نظر آقا در مورد آزاداندیشی تحقق یک نهضت بوده و نه صرفاً برگزاری چند کرسی با موضوعات عجیب و غریب و روش مضحک مثل دادن نمره به شرکت کنندگان

ثانیاً آن چه مطلوب است فضای آزاداندیشی است یعنی افراد بتوانند آزادانه فکر کنند و آزادانه افکارشان را بیان کنند .

در حقیقت در ترکیب مضاف و مضاف الیه «کرسی آزاداندیشی» آن چه اصالت دارد قسمت دوم است و قسمت اول تنها قالب کار است

که بحدالله بنده هنوز به دلایل واهی ممنوع التالار هستم.

این نشان می‌دهد که چقدر دانشگاه اجازه می‌دهند همه افراد آزادانه نظرشان را بیان کنند

ثالثاً آقا فرمودند: «اگر نهضت آزاداندیشى مطرح مى شود، براى این است که همه ى مسؤولان و همه ى آحاد ملت احساس کنند که در این جهت مسؤولیت دارند.»(1/1/84)

بنده هم به عنوان یکی از این آحاد وظیه دارم که بنشینم و موانع و مشکلات کار را بررسی کنم

و گمان نمی کنم نیاز باشد که وجه لزوم و عدم لزوم این کار را از زبان شما جویا بشوم

رابعاً اگر این کرسی ‌های آزاداندیشی در دانشگاه به خوبی برگزار شده بودند، دیگر شاهد کامنت‌هایی مانند کامنت شما نبودیم که ما را از بحث و تفکر و تبیین در باره یک موضوع خاص نهی می‌کنند.

پس معلوم است که ما حالا حالاها باید کار کنیم تا اندکی نور آزاداندیشی بر فضای بسته دانشگاه بتابد

خامساً شنیده‌ام که امروز دوشنبه در مسجد دانشگاه در مورد فضای بسته دانشگاه و نبود آزاداندیشی بحث شده و از قضا با تکبیر نمازگزاران هم تأیید شده

اگر فضا فراهم بود چرا این حرف‌ها در مسجد در نبود آزاداندیشی زده شده

فعلاً سادساً و سابعاً و ثامناً و ... را بازگو نمی‌کنم.

موفق باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی