تشویش

تشویش، بنیاد احوالات انسان است

تشویش

تشویش، بنیاد احوالات انسان است

تشویش

قوه قضاییه به چه درد می‌خورد؟!

دوشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۱، ۰۸:۰۹ ب.ظ


این مقاله را برای نشریه دانشجویی مبشر صبح دانشگاه صنعتی اصفهان نوشتم. اما خواندنش شاید برای بازدیدکنندگان وبلاگ هم خالی از لطف نباشد.


قوه قضاییه به چه درد می‌خورَد؟!

ده سال پیش در ششم آبان 81، رهبر معظم انقلاب در پیام مهمی، جنبش دانشجویی را به پیگیری مسأله عدالت فراخواندند. و واضح است که یکی از موانع مهم تحقق عدالت، پدیده مفاسد اقتصادی است. این پدیده خود را به اشکال مختلف از قبیل، زمینخواری، رشوه، رانتخواری، اختلاس، پولشویی، سوء استفاده از تسهیلات بانکی و ... نشان میدهد. متأسفانه مفاسد اقتصادی در سالهای گذشته شکل جدیتری به خود گرفته و به یک خطر جدی برای نظام اقتصادی کشور  تبدیل شده تا جایی که رهبر انقلاب در تاریخ 10/2/80 و در فرمانی هشت مادهای، سران سه قوه را برای مبارزه بیامان با مفاسد اقتصادی مأمور کردند.

اکنون و در دهمین سالگرد دعوت جنش دانشجویی به پیگیری مقوله عدالت، از سوی رهبر انقلاب، فرصت خوبی است که عملکرد سه قوه را در امر مبارزه با مفاسد مالی، مورد بررسی جدی و آسیبشناسی اساسی قرار داد.

اما از آنجا که بررسی عملکرد هر سه قوه به شکل مفصل، در یک مقاله امکانپذیر نیست، در ادامه تنها به اختصار به بررسی عملکرد قوه قضاییه به عنوان مهمترین رکن مبارزه با مفاسد اقتصادی، اشاره میشود.

به زعم نویسنده، در وضعیت کنونی دستگاه قضایی توان و عزم برخورد جدی با مفاسد اقتصادی را ندارد و باید هر چه زودتر برای این مشکل راهکاری اندیشید.

 و برای اثبات این ادعا دست کم چهار دلیل آشکار میتوان ارائه کرد.

دلیل اول: فقدان نشانههای مبارزه جدی

بدیهی است که برای قضاوت منصفانه پیرامون عملکرد هر شخص، جریان و یا نهادی در درجه اول نیازمند داشتن معیارهایی هستیم. و قضاوت درباره قوه قضاییه نیز از این قاعده مستثنا نیست. یکی از این معیارها در کلام رهبری منعکس شدهاست.

« با آغاز مبارزهى جدّى با فساد اقتصادى و مالى، یقیناً زمزمهها و بتدریج فریادها و نعرههاى مخالفت با آن بلند خواهد شد. این مخالفتها عمدتاً از سوى کسانى خواهد بود که از این اقدام بزرگ متضرر میشوند و طبیعى است بد دلانى که با سعادت ملت و کشور مخالفند یا سادهدلانى که از القائات آنان تاثیر پذیرفتهاند با آنان همصدا شوند.» (10/2/80)

با اندک توجهی به به فضای رسانهای و مطبوعات کشور، متوجه میشویم که صدای اعتراض و فریاد و نعرهای از جانب شخص یا اشخاصی در مخالفت با مفاسد اقتصادی بلند نشدهاست!

آیا این سکوت ناشی از این نیست که هنوز منافع مفسدان اقتصادی به شکل جدی به خطر نیافتاده و آنها با خیال راحت مشغول بالا کشیدن بیتالمال و مکیدن خون مردم خواری هستند؟!

هنگامی که بعد از گذشت یازده سال از آغاز نهضت مبارزه با مفاسد اقتصادی، صدای اعتراض از کسی در نمیآید، میتوان ادعا کرد که قوه قضاییه هنوز مبارزهی جدیای با مفاسد اقتصادی شروع نکرده!

البته گلایههای رهبری نیز این ادعا را تأیید میکند که مسؤولان چندان کار را جدی نگرفتهاند، تا جایی که رهبری در سال گذشته فرمودند:

« چند سال قبل از این نمیدانم حالا ده سال است یا بیشتر است - من توصیههاى مؤکدى را راجع به مقابلهى با فساد اقتصادى به مسئولین کشور کردم؛ استقبال هم کردند؛ اما خب، اگر عمل میکردند، دیگر این فساد بانکى اخیر - که حالا همهى روزنامهها و همهى دستگاهها و همهى ذهنها را پر کرده - پیش نمىآمد. وقتى عمل نمیکنیم، دچار این حوادث می شویم. اگر با فساد مبارزه بشود، دیگر این چند هزار میلیارد - یا هرچه - سوءاستفادهاى که افرادى بیایند بکنند، پیش نمىآید. وقتى عمل نمیکنیم، خب، پیش مىآید؛ ذهن مردم را مشغول میکند، دل مردم را مشغول میکند، دل آدمها را میشکند. چقدر در این کشور از بروز یک چنین فسادى دلها ناراحت میشود؟ چقدر آدمها امیدشان را از دست میدهند؟ این سزاوار است؟ این به خاطر این است که عمل نکردیم. از همان وقت که گفته شد فساد ریشهدار میشود، ریشه پیدا میکند، شاخ و برگ پیدا میکند، هرچه که بگذرد، کندنش مشکل میشود - اینها گفته شد، اینها تأکید شد، اینها همه بیان شد؛ اینها سرمایهگذار پاکدامن و صادق را مأیوس میکند - اگر عمل میشد، مبتلا به این مسائل نمیشدیم. حالا مبتلا شدیم.»(11/7/90)

دلیل دوم: پرونده شهرام جزایری

پرونده شهرام جزایری دلیل محکم دیگری بر سستی و ناکارآمدی در عملکرد قوه قضاییه است. حجم اتهامات مالی شهرام جزایری،که در اوائل دهه هشتاد به موضوعی جنجالی در رسانهها مبدل شد و بزرگترین پرونده کشف شده فساد مالی تا آن زمان بود، به مبلغی در حدود یکصد و شصت میلیارد تومان بالغ میشد.

در این پرونده، اسامی افراد زیادی از هر دو جناح سیاسی به عنوان متهم وجود داشت.

نکته بسیار مهم و البته دردآور در این پرونده، چگونگی شناسایی و دستگیری شهرام جزایری بود. شهرام جزایری به دلیل فعالیتهای اقتصادی و رشوه به مقامات عالی توانسته بود، تقریباً تمام سنگرهای سیاسی نظام را فتح کند!

او به مهدی کروبی رییس مجلس وقت- مبلغ سیصد میلیون تومان و به ستاد انتخاباتی رییس جمهور محمد خاتمی- مبلغ پانصد میلیون تومان هدیه، پرداخت کرده بود.

شدت فعالیتهای شهرام جزایری به حدی بود که موفق به دریافت کارت پانصد در مجلس نائل شده بود. کارتی که دارندگان آن میتوانستند بدون هیچ گونه مانعی در مجلس حضور و رفت و آمد کنند!

اما مسأله این بود که تخلفات مالی جزایری از چشم نهادهای اطلاعاتی و قضایی دور مانده بود، و او تنها هنگامی کشف و شناسایی شد که مبلغ صد و پنجاه میلیون تومان به بیت رهبری به عنوان هدیه ارسال میکند. بعد از این اتفاق و با دستور مستقیم شخص رهبر انقلاب، مبنی بر بررسی هویت کسی که این میزان کمک مالی را به بیت انجام داده، هویت و تخلفات جزایری آشکار میشود.

در حقیقت شهرام جزایری توانست به راحتی از سد نهادهای نظارتی عبور کند، و تنها هنگامی که به مهمترین ستون نظام- که ولایت فقیه است- رسید، توسط معظم له شناسایی و دستور برخورد با او داده شد. این موضوع خود یک سند دیگر در ناکارآمدی دستگاه قضایی در وظیفه قانونی این نهاد در کشف جرائم است.

اما این پایان کار نبود. زیرا که قوه قضاییه نه تنها از شناسایی جزایری ناتوان مانده بود، بلکه جزایری توانست در کمال ناباوری و بهت افکار عمومی، در اسفند 85 از زندان بگریزد و سر از دبی درآورد!

به راستی سیستمی که نه میتواند مفسدان را شناسایی کند و نه میتواند آنها را در بند نگه دارد، چگونه میتواند یک مبارزه جدی با مفاسد اقتصادی راه بیاندازد؟!

تأسفبار تر این که، جزایری حتی در زمان گذراندن دوران محکومیت خود در زندان، کماکان مشغول فعالیتهای اقتصادی بوده. به گونهای که مطابق گزارشها، او دو ماه پیش از فرار، در زندان دو شرکت اقتصادی راه اندازی کرده و به عضویت هیأت مدیره آنها در آمده بود!!

دلیل سوم: عدم توانایی قوه قضاییه در پیشگیری از وقوع جرم

مطابق با اصل 156 قانون اساسی، یکی از وظایف مهم قوه قضاییه، «پیشگیری از وقوع جرم» است.

اما متأسفانه شاهد بودیم که بعد از فرمان هشت مادهای، نه تنها جرائم و مفساد اقتصادی محدود و مهار نشد، بلکه در دهمین سال دستور رهبر انقلاب، خبر کشف فساد سه هزارمیلیارد تومانی اعلام شد.

کشف دیر هنگام این فساد از دو جهت حائز اهمیت بود. از یک سو فرار یکی از متهمان این پرونده - مدیرعامل بانک ملی- به کانادا که نشانگر ناتوانی و ضعف دستگاههای زیربط بود.

و از دیگر سو، اگر در پرونده‌‌های فساد مالی گذشته مانند شهرام جزایری، شاهد فسادهای چند صد میلیاردی بودیم، اکنون دیگر میزان مفاسد اقتصادی به مبالغ تریلیون تومانی! رسیده بود. در حقیقت به جای پیشرفت در مبارزه با فساد، در خود مفاسد اقتصادی پیشرفت کرده بودیم!

آیا این گسترش و وسعت یافتن ده برابری حجم فساد مالی، نشانگر ناتوانی دستگاه قضایی در پیشگیری از وقوع جرم نیست؟!

آیا اگر قوه قضاییه مبارزه را در سالهای قبل جدی گرفته بود، مفسدان جرأت چنین بخور بخورهای هنگفتی را به خود میدادند؟!

دلیل چهارم: عدم افشای اسامی مفسدان اقتصادی

از همان آغاز نهضت مبارزه با مفاسد اقتصادی، یکی از موارد مهمی که در فضای رسانهای کشور مطرح و از قوه قضاییه مطالبه میشد، موضوع «افشای اسامی مفسدین» بود.

قوه قضاییه در ابتدای کار از افشای اسامی امتناع میکرد. اما در خرداد ماه 1385، مجلس شورای اسلامی در اصلاحیه ماده 188 قانون آیین نامه دادرسی کیفری، تبصرهای را به تصویب رسانید که به موجب آن، قوه قضاییه ملزم بود که اسامی مفسدان اقتصادی را با هزینه خود آنها در روزنامههای کثیرالانتشار اعلام کند.

موضوعی که البته هیچ گاه به شکل جدی اجرایی نشد و اعتراضهای متعدد مجلس و دانشجویان نیز به جایی نرسید. به گونه‌‌ای که دو سال بعد، مدیران مسوول چهار روزنامه پرتیراژ پایتخت همزمان عملکرد قوه قضائیه را در این باره به نقد کشیدند. حسین شریعتمداری مدیر مسؤول کیهان، علی اصغر محکی مدیر مسؤول همشهری، بیژن مقدم مدیر مسؤول جام جم و کاوه اشتهاردی مدیر مسؤول ایران در گفت و گو با برنامه خبری پیک بامدادی رادیو ایران جملگی بر این نکته تاکید کردند که تاکنون هیچ دادگاهی خلاصه حکم و اسامی حتی یک مجرم اقتصادی را برای انتشار در اختیار آنها قرار نداده است. (http://www.edalatkhahi.ir/002865.shtml)  و کیست که تاکنون نام مفسدان را در روزنامه رؤیت کرده باشد؟!

به راستی، هنگامی که قوه قضاییه خود را چندان به متن قانون ملزم نمیداند و به هر دلیلی از انجام وظایف قانونی خود شانه خالی میکند، چگونه میتوان انتظار داشت که ریشه فساد خشکانده شود؟!( متأسفانه رییس جمهور احمدی نژاد نیز در مواردی از قصد خود مبنی بر افشای اسامی مفسدین خبر داد ولی این ادعا بیشتر در حد شعار باقی ماند. کاش لااقل مبارزه با مفسدین به اندازه جوانفکر برای رییسجمهور اهمیت داشت)

این در حالی است که بنا به تأکیدات رهبری، میبایست به  تکالیف قانونی ولو در صورتی که آن قانون معیوب و یا مورد قبول ما نباشد، هم عمل شود.

و باید توجه داشت که مهم ترین فایده افشاء اسامی، ایجاد رعب و وحشت در دل کسانی است که انگیزه ارتکاب فساد دارند، و یقیناً معرفی چند آفتابه دزد از سیمای جمهوری اسلامی به عنوان مفسد اقتصادی، ترسی در دل کسی ایجاد نمیکند و برعکس موجب تبدیل موضوع افشای اسامی مفسدین به یک سوژه مبتذل خواهد شد.

به همین دلیل رهبر انقلاب نیز همواره بر برخورد با دانهدرشتها تأکید جدی کردهاند. کسانی که با فسادشان، زمینهی بیاعتمادی مردم به نظام و خدای ناکرده انقلاب را فراهم میکنند.

و اما کلام آخر

باید توجه کرد که مبارزه با مفاسد اقتصادی دست کم به سه عنصر مهم نیازمند است:

1- پاکی دست

2- فقاهت و صلاحیت علمی

3- انگیزه و جرأت مبارزه

علی رغم این که سوابق اکثر مسؤولان رده بالای قوه قضاییه ریاست و معاونان- نشان میدهد که این بزرگواران از نظر علمی و عملی، همگی افراد سالم و صالح و پاکدامن بوده و نیز قضات مؤمن و انقلابی، در قوه قضاییه حضور پررنگی دارند، اما با انتشار گزارش کمیسون تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از قوه قضاییه در خرداد ماه 87، مشخص شد که در عین وجود نقاط مثبت در دستگاه قضایی، ساختار قوه قضاییه نقاط فساد برانگیزی نیز دارد که موجبات ضعف جدی در این قوه مهم و کلیدی شده است.

تخلف ریاست دادگستری خراسان و رییس دادگستری خوزستان در سالهای دهه هشتاد، مماشات جدی در برخورد با قاچاقچان بزرگ و عمده مواد مخدر، تسامح در برخورد با پرونده فروش سؤالات کنکور دانشگاه آزاد در سال 82 و 83 و آزمون دستیاری پزشکی سال 83، مسامحه واضح در برخورد با مفسدان اقتصادی و حتی تبانی با مفسدین و نیز عدم شفافیت مالی، تنها بخشی از موارد استفهام برانگیزی است که همگی در گزارش مجلس به آن اشاره شده است.( http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8703010647 )

و نیز باید به این فهرست، مواردی مانند ابهام در فرآیند رسیدگی به پروندههایی چون رشوه پانصدهزار دلاری عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای- و شرکت کیش اورینتال-، پرونده یکی از فرزندان مسؤلان عالیرتبه دستگاه قضایی، پرونده موسوم به المکاسب و نیز زمینخواریهای گستردهای که در نقاط مختلف کشور رخ داد، را اضافه کرد.

هنگامی که ساختار قوه قضاییه بیمار و بنا به گفته رییس قبلی قوه- حجه الاسلام شاهرودی- ویرانه است، نمیتوان و نباید از قوه انتظار مبارزه جدی با مفاسد اقتصادی را داشت و در این ساختار بروکراتیک و به هم پیچیده، تحقق عدالت در پیچ و خمهای اداری اگر غیر ممکن نباشد، یقیناً کاری بسیار صعب و فیل افکنی است. نکته مهم که نباید از نظر دور داشت، آن است که بخش عظیمی از ریشه مشکلات کنونی در دستگاه قضایی کشور را باید در ساختار این قوه دانست. این ساختار اداری و بروکراتیک که از هدیههای شوم غرب به نظام قاجار و پهلوی بود و بعد به انقلاب به ارث رسید، در بطن خود فسادزاست. به گونهای که حتی قرار گرفتن افراد سالم نیز در آن، ناخواسته فساد ایجاد میکند. پس نباید انتظار داشت که همین ساختار معیوب، خود را درمان کند و به مبارزه با مفاسد نیز برخیزد. و در چنین وضعیتی، اگر اصلاحات جدی و اساسی در ساختار بروکراتیک قوه قضاییه و خصوصاً در موضوع مبارزه با مفاسد اقتصادی، در دستور کار قرار نگیرد، در درازمدت ناکارآمدیهای دستگاه قضا به ناراحتی و تکدر خاطر جدی تودههای مردم مؤمن و انقلابی نسبت به نظام و یا حتی اسلام خواهد انجامید و از طرف دیگر موجب گستاخی هر چه بیشتر مفسدین و دزدیهای بزرگتر را در پی خواهد داشت. و اگر خدایناکرده مردم که پشتوانه اصلی نظام هستند از کارآمدی نظام اسلامی مأیوس و ناامید شوند، مسلماً تمامی دستاوردهای انقلاب سراسر نور اسلامی در خطر خواهد افتاد. و وظیفه جنبش دانشجویی است که نسبت به مشکلات قوه قضاییه مطالبه جدی را آغازکند.

منبع: وبلاگ مبشر صبح

  • ۹۱/۰۸/۰۸
  • صادق دهقانی

نظرات  (۹)

  • محسن رفیق دوست
  • ب) وجوب اطاعت از فرامین ولی فقیه مشروط به نفی احتمال خطا نیست. هیچ‌کس نمی‌تواند به بهانه‌ی این که فرمان رهبری اشتباه است یا ممکن است اشتباه باشد، از اطاعت وی شانه خالی کند. اگر چنین بشود، هرج و مرج و اختلال در نظام پدید می‌آید. همه‌ی مردم و از جمله نخبگان و صاحب‌نظران باید از اوامر رهبری اطاعت کنند. لزوم اطاعت از ولی فقیه نافی آن نیست که اشخاص صاحب‌نظر به طریقی مناسب نظر کارشناسی خود را در خصوص نظرات رهبری بیان کنند. هر کسی می‌تواند ناقد قانون یا احکام و اوامر رهبری باشد، اما «نقد» غیر از «نقض» است؛ همان‌گونه که نقد با عیب‌جویی نیز تفاوتی آشکار دارد.


    http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=21359
    پاسخ:
    دهقانی:

    نام نویسنده کامنت خیلی با محتوای این پست تناسب داشت!
  • محسن رفیق دوست
  • غلط مصطلح این است که محسن به جای برادرش در قضیه اختلاس بدنام شد در حالی که برادرش اختلاس گر و مفسد اقتصادی بود اما انتخاب نام رفیق دوست کاملا ذوقی بود بهتر بود نظرتان در مورد متنی که نوشتم را میدادید چون خیلی اوقات شما با نقدتان به حرف های اقا عملا به نقضش دامن زده اید . فقط هم شما نیستید آقای موسوی در وبلاگشان تلاش میکنند افزایش جمعیت را غیر ممکن تبیین کنند کاری به استدلال هایشان ندارم که بعضا بسیار درست است ولی سوال اینجاست که تا کی می خواهید با جمله
    ما وارد عمل نشده ایم

    روز قیامت در زمره ولایت ناپذیران محسوب نشوید ؟

    در واقع شما بر خلاف چیزی که به دوستانتان گفته اید وارد عمل شده اید عمل w=fd که نیست
    نشریه و وبلاگ و بحث هایی که منتهی به حرکت خلاف جهت آقا شود عمل است . نظر و عمل اینقدر از هم متباین نیستند

    اگر میتوانید بدون تمسخر جواب دهید حقیر هم استفاده خواهم برد .چون در مدتی که با وبلاگ شما و اقای موسوی آشنا و دورادور با آقای موسوی آشنا بودم حرف ها را در بسیاری از موارد درست یافتم اما جای آن ها در پازل ولایت پذیری ناب (نه ولایت پذیری مشهور) پیدا نکردم
    ولایت پذیری که بتوانیم بابتش در ان دنیا جوابی داشته باشیم

    راستی هم احمدی نژاد هم قوه قضایبه پشت حرف آقا مبنی بر عدم لزوم افشای اسامی مفسدین جز در موارد خاص ایستاده اند

    درست است که در گفتن این موضوع محذوریت دارید ولی دلیل نمیشود احمدی نژاد را بابت عدم افشای اسامی نکوهش کنید
    پاسخ:
    دهقانی:

    1- بنده هم می‌دانستم که محسن رفیق دوست نام مفسد اقتصادی نبود، بلکه برادرش بود که در پرونده بانک صادرات فساد انجام داده بود.

    2- ولایت ناپذیری و ولایت پذیری چه ربطی به محتوای این پست داشت؟!

    کدام کار مورد نظر آقا بوده است که ما انجام نداده ایم؟!

    یا کدام کار مطابق نظر آقا بوده و ما ترکش کرده‌ایم؟!

    منظورم در مقام عمل است و نه در مقام نظر.

    آقا فرودند که آحاد ملت نسبت به تحقق عدالت باید دغدغه داشته باشند، 90/11/7

    بنده هم در حد وسعم مشغول همین کارم.

    آقا بارها فرمودند که وظیفه شما جوانان در موضوع عدالت کار تئوریک و مطالبه از مسؤولان است.

    و خودشان فرمودند که منظور از کار تئوریک این است که بنشینید قانون اساسی را بخوانید و ببینید چه ظرفیت‌هایی برای تحقق عدالت وجود دارد.

    بنده هم دقیقاً‌ نشستم همین کار را کردم و با دقت در اصول مربوط به قوه قضاییه همین هدف را پیگیری کردم.

    توقع ندارید که بنده برای تحقق عدالت بیل به دست بگیرم.

    اگر این ها کار نیست پس لطف بفرمایید تبیین کنید این کار چیست که عالم همه دیوانه اوست؟!

    3- در مورد بحث مفاسد اقتصادی من بحث قانونی کرده‌ام.

    آقا خودشان فرمودند که همه باید به قانون ملتزم باشند.

    چه آنها که قبول دارند.

    چه آنها که آن قانون را قبول ندارند.

    چطور قوه قضاییه لیست آفتابه دزدها را یک بار به تلوزیون داد و خوانده شد؟!

    مگر نظر آقا در این سال ها تغییر کرده که یک بار به آن عمل می‌شود و یک بار عمل نمی‌‌شود؟!

    آقا اولین بار سال 77 در دانشگاه شهید بهشتی نظرشان را مورد عدم افشای اسامی مفسدین گفته‌اند و تا امروز چندین بار بر آن تأکید کرده‌اند بدون آنکه کمترین تغییری در آن به وجود بیاورند.

    یا قوه قضاییه از نظرات آقا بی‌اطلاع بود که این نشان بی اعتنایی به نظرات رهبری است.

    یا اطلاع داشته‌اند و این طور عمل کردند که شما باید بروید و یقه آنها را بگیرید که به ولایت فقیه التزام عملی نداشته‌اند و نه بنده را که صرفاً‌ در مقام نظر نپذیرفته‌ام.

    چطور احمدی‌نژاد در مناظره با موسوی اسم افراد را برد؟!

    آن چهار سال قبلش چرا این کار را نمی‌کرد؟!

    چرا برای مبارزه با مفاسد با قوه قضاییه نامه نگاری و یقه دادن و یقه گرفتن انجام نداد؟!

    افشای اسامی مفسدین فقط به درد شب انتخابات و مناظره نمی‌خورد.

    4- البته واضح است که بنده نظر آقا در مورد عدم تشهیر را قبول ندارم.

    چون استدلال آقا مبنی بر این که نباید آبروی بچه‌های مفسدان برده شود، را قابل قبول نمی‌دانم.

    آن هم در شرایطی که عدم افشای اسامی مفسدین دارد به بی اعتمادی مردم به کل نظام منجر می شود

    و از امام این درس را خوب یاد گرفته‌ام که مصلحت نظام بر مصلحت آبروی بچه‌های مفسدین خیلی بالاتر است

    5-  متوجه نشدم کجا در عمل ولایت پذیر نبوده ام؟!

    مگر بنده رفته ام و اسم مفسدان را اعلام کرده‌ام؟!

    در بحث کنترل جمعیت هم نظر آقای موسوی هر آنچه هست نقدش را بایست به خود ایشان منعکس کنید.

    طبیعی است وقتی کسی کاری را غیر ممکن - امکان وقوعی و نه ذاتی- بداند، وظیفه ای هم در برابر آن ندارد.

    زیاده عرضی نیست
  • شهید سید مرتضی اوینی
  • نظرت ئر مورد این جمله احمدی نزاد چیه؟ "بهتر است به جای اصطلاح تولید علم که ذهن را به سمت اقتصاد و فرهنگ سرمایه‌داری سوق می‌دهد از اصطلاح دریافت علمی یا نیل به مراتب بالاتر علمی استفاده شود چراکه علم مفهومی است  در جهان هستی و در نهاد تک تک انسان‌ها وجود دارد و فقط باید آن را کشف کرد و نسبت به آن معرفت حاصل نمود.

    پاسخ:
    دهقانی:

    صرفنظر از گوینده آن من این تحلیل به ذهنم می‌رسد که:

    معنای تولید بیشتر با دستگاه فلسفی سوبژکتیو دکارت و کانت تناسب دارد.

    می‌دانیم که دکارت نفس را از عالم خارج متبالن انگاشت و کانت ادعا کرد که نفس ماده را از خارج می‌گیرد و با دادن صورت به آن علم و وجود ذهنی را تولید می‌کند.

    اما در مقابل ملاصدرا که قائل به حرکت جوهری بود، می‌گفت نفس وقتی با اشیاء خارجی مواجه می‌شود، حرکت متعالی می‌کند و با علم متحد می‌شود و بعد از اتحاد آن صور را نیز خود می‌تواند انشاء کند.

    نگاه کانت و ملاصدرا از یک جهت بسیار نزدیک و از جهتی دیگر کاملاً در مقابل یکدیگر است.(برای تفصیل به کتاب فلسفه تطبیقی داوری رجوع شود)

    و کلام گوینده کاملاً مبتنی بر نگاه صدرایی است و این نشان از تعمق گوینده بوده که مفاهیم را دقیق بررسی کرده است

    در ضمن شخص پرستی ممنوع!!

    پرواز را به خاطر بسپار

    پرنده مردنی است.


  • نظریه دو و نیم
  • در بازدید از مسجد عتیق اصفهان

    میخواستم بدانم چطور میتوان احمدی نژاد و هاشمی را در یک نظریه گنجاند ؟ بوی غرب شناسی و معرفت النفس و معرفت الامام از سر و روی احمدی نژاد می اید
    فکر کنم حداقل برداشتی که میتوان کرد این است که احمدی نژاد مثل استاد طاهرزاده فکر میکند نه این که نظریه دومی است
    در ضمن این نظریه بندی نه جامع است نه مفید
    جامع نیست چون جوادی آملی و هاشمی را جمع میکند و مفید نیست چون نظریه سومی ها همه یک موضع و روش ندارند

    قسمتی از متن سخنرانی احمدی نژاد

    مسجد جامع عتیق اصفهان را یکی از مفاخر میراث فرهنگی ایران و میراث فرهنگی بشریت توصیف کرد و با بیان این‌که «این مسجد از جهات گوناگون برجسته و فاخر است»، اظهار کرد: اگر برجسته‌ترین مهندسان عالم را در این مسجد گرد هم بیاوریم، نمی‌توانند به لحاظ مهندسی طراحی مواد و اجرای این مسجد، ایرادی وارد کنند و این مسجد از ابعاد گوناگون مهندسی در اوج قرار دارد.
    رییس‌جمهور با بیان این‌که «بخش‌هایی از این بنا بیش از هزار و 200 سال قدمت دارد»، تصریح کرد: امروز پس از گذشت سالیان طولانی و شرایط مختلف آب و هوایی و اقلیمی این بنا همچنان مثل روز اول و حتی زیباتر از قبل پابرجا ایستاده و این نشان‌دهنده آن است که مهندسان آن زمان بهتر از امروز خاصیت مواد را می‌شناختند؛ چراکه امروز بناهایی که با هزینه‌های گزاف ساخته می‌شوند، بعد از گذشت دو سه دهه از عمرشان زیبایی خود را از دست می‌دهند.
    وی ادامه داد: در سال‌هایی که بخش‌های مختلف این بنا ساخته می‌شده است، دستگاه‌های دقیق طراحی و اندازه‌گیری امروز وجود نداشته اما به هر گوشه این بنا نگاه می‌کنیم آن را در اوج توازون و زیبایی می‌یابیم و در اوج شگفتی مشاهده می‌کنیم که هیچ اثری از نشست بنا، ترک خوردن دیوارها و سقف و فرسودگی بنا در اثر گذر زمان به چشم نمی‌خورد.
    وی خاطرنشان کرد: عمده مصالح و مواد به کار رفته در این بنا عمومی بوده و از همین محل تهیه شده‌اند و این گواه آن است که این بنا به لحاظ مهندسی بسیار ارزشمند است، اما ارزش این مسجد فقط به مهندسی آن نیست.
    احمدی‌نژاد با اشاره به وجوه زیباشناختی و هنر فاخر و متعالی به کار رفته در ساخت این بنا و با بیان این‌که «اگر ساعت‌ها به بخش‌های مختلف این مسجد نگاه کنیم از تماشای آن خسته نخواهیم شد» گفت: وجهه دیگر ارزشمند این مسجد به آن است که در مقایسه با بسیاری از بناهای تاریخی در دیگر کشورها که با رنج و محنت تحمیلی بر جمع کثیری از مردم بنا شده‌اند، در ساخت بناهایی نظیر این مسجد در کشورمان هیچ حقی از کسی ضایع نشده و حتی یک مورد بیگاری کشیدن از افراد ثبت نشده است.
    وی ویژگی‌های انسانی این بنا را وجهه برجسته دیگر آن خواند و افزود: بناهایی نظیر این مسجد برای شکوفایی حقیقت انسانی انسان‌ها ساخته شده و بناهایی هستند که برعکس برخی اماکن در دیگر کشورها نه تنها حقیقت انسانی افراد را سرکوب نکرده و او را تحقیر نمی‌کنند، بلکه به او احساس عزت و عظمت بخشیده و انسان را به سوی خدا فرا می‌خواند.
    وی اظهار کرد: بناهایی نظیر این مسجد برخلاف برخی ساخته‌های دست بشر که هیجانات کاذب را تحریک می‌کند، باعث جوشش انسانیت انسان می‌شوند، چرا که این بناها به نیت ارضای حس خودبینی افراد و برای اسم افراد در تاریخ ساخته نشده و همه کسانی که اینگونه ساختمان‌ها را طراحی و اجرا کرده‌اند، به دنبال آن بودند که شان و جایگاه انسان‌ها را بالا برده و انسانیت، پاکی، توحید و پرستش را ترویج کنند.
    رییس‌جمهور انگیزه ساخت اماکنی نظیر مسجد جامع عتیق اصفهان را عشق به ارزش‌های الهی بجای خودبینی معرفی کرد و افزود: رمز زیبایی، ماندگاری و عظمت این مسجد در این است که انسان‌ها را به بالاترین قله کمال یعنی خدا دعوت می‌کنند و بناهایی که از چنین ارزش‌هایی برخوردارند، یقیناً جهانی بوده و متعلق به همه انسان‌ها هستند، چنانچه بسیاری از کسانی که در طول تاریخ از این بنا بازدید کرده و می‌کنند لزوماً مسلمان نیستند، اما نسبت به آن احساس انس و آشنایی دارند.
    پاسخ:
    دهقانی:

    1- مگر این تقسیم بندی را من انجام داده‌ام که به من خرده می گیرید؟!

    این تقسیم بندی را استاد طاهرزاده در کتاب تمدن زایی شیعه انجام دادند و من هم چون آن را مفیدش دیدم اخذ کردم.

    2- اصلاً مگر معیار خوب بودن یک تقسیم بندی این است که آقای جوادی و هاشمی در یک جبهه قرار نگیرند؟!

    خب پس نباید عناصر نظام را به خودی و غیر خودی هم تقسیم کنیم چون ممکن است هاشمی کنار آقای جوادی قرار بگیرد!!

    3- ثمره این بحث که احمدی‌نژاد تئوری دوم باشد یا تئوری سوم یا تئوری دهم، چیست؟!

    این بحث به چه درد من و ما می‌خورد؟!

    دانستن این که آقا تئوری چندم هستند شاید مهم باشد، چرا که آقا ولی فقیه است و ولایت فقیه اطلاق دارد و اگر در مقام عمل با ولی فقیه مخالفت شود، در قیمات پایمان گیر است.

    ولی احمدی نژاد ولایت شرعی بر من ندارد که بخواهم اصلاً ببینیم نظرش جزء کدام تئوری است و موافق من است یا مخالف من.

    من اصلاً‌ موضوع نگاه احمدی‌نژاد در باب غرب را موضوع مهمی نمی‌دانم که بخواهم پیرامونش بحث کنم و یا حتی اثبات کنم که احمدی‌نژاد تئوری دوم است.

    حتی اثبات این که احمدی نژاد تئوری سوم است دردی از من دوا نمی کند.

    شعری که نوشتم را جدی بگیر

    پرواز را به خاطر بسپار

    پرنده مردنی است
    سلام علیکم


    منتظر نظر شما هستم

    یا حق
    عزیزم
    همین که اون کامنت رو بخونی برام بسه !

    نظرت رو هر وقت خواستی بده !

    من که نمیخواستم نظر اعوانی در مورد ملاصدرا رو همه خوانندگان وبلاگ بدونن


    عیدت مبارک

    تو بهشت بغل امیر المومنین یه جا برای ما هم بگیر

    عید امامت و ولایت بر همه محبین و شیعیان اهل البیت مبارک باد عنایات ساقی کوثر امام العارفین شاه اولیا روزی همگان باد

  • محسن رفیق دوست
  • چیزی که عیان است این است که تو در مورد بی کفایتی قوه قضاییه از شخص آقا دلخور هستی و این دلخور بودن نه ناشی از فهم حقیقیت بلکه ناشی از خود بزرگ بینی مفرط آرمانی هاست .

    آنقدر ساده اندیش نیستم که آیت الله خامنه ای را در ردیف پیغمبر بیاورم . اما آنقدر تو را ساده اندیش می بینم که دلخوری هایت از سید علی پسر سید جواد را اگر در صدر اسلام می بودی ، از محمد (ص) پسر عبدالله میداشتی !

    پسرم! ما که پیر شدیم ! اما ابنقدر راحت لگام اسب سرکش قضاوت را باز نگذار !
    وقایعی به مراتب سهمگین تر و دردناک تر بر امت رسول خدا گذشت و یاران راستین گوشه چشمی برای رسول خدا تنگ نکردند و ابرویی را در هم نکشیدند .

    ---------آن کامنتی را که چند روز پیش با نام ناشناس گذاشتم تا پیش زمینه هایت از من غلبه نکند را حذف کردی ! مهم این است که در این وانفسای جسارت ها و گستاخی ها این کامنت ها به تو برسد و چه بهتر که دیگران ببینند ولی اگر آزاد اندیش هم نباشی چه باک ؟ اولویت رسیدن پیام محسن رفیق دوست (که مهم نیست اسم واقعی اش چیست) ، به تو  است . مهم انذار تو است از طرف کسی که زیر چرخ دانشگاه پیر شد ولی احمق نشد !
    یادت هست ؟
    اسکات خونت بالا رفته ! اگر کامنت باعث شد بیشتر برافروخته شوی و اسکات خونت از این هم بالاتر برود ترجیح میدهم جوابت را فقط دیگران بخوانند .
    نگرانم برای کسی که امیدش به آینده تحسین برانگیز و منحصر بفرد است ولی خوب الفبای قضاوت در مورد اشخاص را نفهمیده است. و اصلا نفهمیده است که مصباح و جوادی و آقا و امام خمینی را اجلی است و اگر نامی و فکری از آنها به یادگار باشد مختار به پذیرش شان هستیم نه مجبور به  مخدوش خواندنشان ، که مخدوش کردن یک نظر که البته من در صلاحیت مخدوش خواندنش نیستم فایده ای هم ندارد .
    و اصلا آیا آنقدری که باید در دنیای باقی میتوانیم جواب بدهیم که من با محتهد مناظره کردم ؟ آیا میتوانی ادعا کنی صلاحیت نقد حرف جوادی آملی در موضوعات مورد تخصصش داری ؟
    برای من خودت مهمی ! خودت میتوانی ادعا کنی ؟ خودت میتوانی در مورد فلان موضوعی که به اقا نقد داری جلوی خدا سر بلند باشی ؟

    دیگران و وعاظ مسجد دانشگاه و روحانیون میرزا حسین و معصومیه را کنار بگذار ! من با استدلالات ضعیف  خیلی از آنها کمابیش آشنا هستم . گفتم که من پیر شدم !
    میتوانی به خدا بگویی ؟
    راستش من باید مطمئن شوم که تو راه صلاح را میروی ! میدانی چرا ؟ چون وقتی تو را دیدم احساس می کردم چیزی که من نشدم و نخواهم شد در وجود این جوانک میتوان پیدا کرد . ولی انگار همانند میشل فوکو هنگامی که از انقلاب ایران به وجد آمد و با مشکلات پیش رو نا امید شد جرقه صادق دهقانی در قلبم همانند روزهای اول نیست !
    دزد بزرگ، دزد کوچک را به نام قانون گردن می زند. (توماس هابز)
    جک خوبی تعریف کردی برادر!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی